ششم و متوسطه اول
 
 
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی  
 

میان خاطره هایت

آسمان ابریست

از آفاق چشمانم بپرس

ابر بارانیست

از اشک چو بارانم بپرس

تخته ی دل در کف امواج غم خواهد شکست

نکته را از سینه سرشار توفانم بپرس

نبودی و نشنیدی

دلم به گریه نشسته

میان خاطره هایت

چه کرده ای که پس از تو

به هر کجا که تو بودی

غمی نشسته به جایت

کجای این شب هجران

کجای این همه راهی

که از دریچه چشمت

نمی رسم به نگاهی

در همه لوح ضمیرم هیچ نقشی جز تو نیست

آن چه را می گویم از آیینه ی جانم بپرس

آتش عشقت به خاکستر بدل کرد آخرم

گر نداری باور از دنیای ویرانم بپرس

بگو که از غم عشقت چگونه جان برهانم

چگونه این همه غم را به هر طرف بکشانم

نه پای رفتن از این جا، نه طاقتی که بمانم

چگونه دست دلم را به دست تو برسانم

غلامرضا طریقی و حسین منزوی


برچسب‌ها: همایون شجریان, آواهای سرزمین مادری, شعر معاصر ایران, حسین منزوی غلامرضا طریقی
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ساعت 10:2  توسط بهمن طالبی  | 

صدای همایون شجریان

خودم تنها تنها دلم
چو شام بی فردا دلم
چوکشتی بی ناخدا
به سینه دریا دلم
به سینه دریا دلم
تو ای خدای مهربان تو
ای پناه بی کسان
به سنگ غم مشکن دگر
چو شیشه مینا دلم
چو شیشه مینا دلم
تو هم برو ای بی وفا مبر بر لب نام مرا
دل تنگم بیگانه شد نمیخواهد دیگر تو را
نشان من دیگر مجو حدیث دل دیگر مگو
دلم شکسته زیر پا نمیخواهد دیگر تو را
نمیخواهد دیگر تو را
تو ای خدای مهربان
تو ای پناه بی کسان
به سنگ غم مشکن دگر
چو شیشه مینا دلم
چو شیشه مینا دلم
تو هم برو ای بی وفا مبر بر لب نام مرا
دل تنگم بیگانه شد نمیخواهد دیگر تو را
نشان من دیگر مجو حدیث دل دیگر مگو
دلم شکسته زیر پا نمیخواهد دیگر تو را
نمیخواهد دیگر تو را
تو ای خدای مهربان تو ای پناه بی کسان
به سنگ غم مشکن دگر چو شیشه مینا دلم

هما میرافشار


برچسب‌ها: همایون شجریان, انوشیروان روحانی, آواهای سرزمین مادری, هما میرافشار
 |+| نوشته شده در  شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ساعت 10:10  توسط بهمن طالبی  | 

از بهاران چه خبر؟!

عاشقان ، عاشقان تازه به تازه از بهاران چه خبر

از بهار،از گل و باغ و بوی باران،چه خبر

چشم اگر از غم بپوشی

سر اگر از خزان برآری

صد هزاران جوانه دارم

در هوایم اگر بباری

عاشقان،عاشقان تازه به تازه از بهاران چه خبر

ازبهار،از گل و باغ و بوی باران،چه خبر

بخوان زیر باران که یار توام

تو عید منی،من بهار توام

اگر شب تبر می زند،نیفتاده ام

که در سایه سار توام

بگو با زمین و زمان

که تا آخرین نفس بی قرار توام

تو در شبِ من

جوانه ی نوری

بیا که مرا

نمانده صبوری

به شعر شبانه،به باغ زمانه،تو عطر بهاری

خوشا تو بخندی،خوشا تو بخوانی،خوشا تو بباری

عاشقان،عاشقان تازه به تازه از بهاران چه خبر

از بهار،از گل و باغ و بوی باران،چه خبر


برچسب‌ها: همایون شجریان, آواهای سرزمین مادری, اهورا ایمان, شهرداد روحانی
 |+| نوشته شده در  یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲ساعت 11:49  توسط بهمن طالبی  | 

 

[ صدای همایون شجریان ]

 

به نام نامی ایران، به نام نامی انسان

 

به آیین وفاداران، به راه و رسم بیداران

 

دلی دارم پر از خورشید، نگاهی روشن از باران

 

جز دوست نمی خوانم، جز مهر نمی دانم

 

جز عشق نمی خواهم، من زاده ی ایرانم

 

جز مهر نمی دانم 

 

تویی دلبستگی هایم، پناه خستگی هایم

 

به هر جا می روم از تو، دوباره در تو می آیم

 

کران تا بیکران عشقت، بیابان در بیابانت

 

هوای زندگی دارد، خیابان در خیابانت

 

جهان تا هست خواهم بود اگر تو جان من باشی

 

برایم خانه باشی، خاک باشی و وطن باشی

 

دیار عاشقی هایم، تمام سهم دنیایم

 

تو را من زندگی کردم، به تعداد نفس هایم

 

کران تا بیکران عشقت، بیابان در بیابانت

 

هوای زندگی دارد، خیابان در خیابانت

 

تو آن آغوش بی اندازه هستی

 

برای وسعت تنهایی من

 

من از چشم تو می بینم جهان را

 

تویی آیینه ی بینایی من

 

جهان تا هست خواهم بود اگر تو جان من باشی

 

برایم خانه باشی، خاک باشی و وطن باشی

 

من از تو جان گرفته ام، کنم فدای تو

 

ز جان گذر نمی توان مگر برای تو

 

دل از تو برنمی کنم تویی جهان من

 

دچار تو نمی کند دل از هوای تو

 

دل از هوای تو ، دل از هوای تو 


     بهمن محمدزاده  /  اسحاق انور

 


برچسب‌ها: همایون شجریان, آواهای سرزمین مادری, بهمن محمدزاده, اسحاق انور
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰ساعت 21:4  توسط بهمن طالبی  | 

 

      [ بی قرار ]

 

کاش سوی تو دمی رخصت پروازم بود

تا به سوی تو پرم بال و پری بازم بود

دیگر اکنون چه کنم زمزمه در پرده ی عشق

دور از آن مرغ بهشتی که هم‌آوازم بود


خواستم عشق تو پنهان کنم و راه نداشت


پیش این اشک زبان‌بسته که غمازم بود


رفتی و بی تو ندارد غزلم گرمی و شور


که نگاهت مدد طبع سخن‌سازم بود

 

                    محمدرضا شفیعی کدکنی


من با صدای تو می‌خوانم

من در هوای تو می رقصم

من در فضای تو می ‌بینم

من در خطوط تو می‌ جویم


من با زبان تو می‌سوزم

 

آری ... تو شعله و من شمعم


من با امید تو می‌سازم کاخی به وسعت آزادی

 

                       سیمین بهبهانی


باز آی دلبرا که دلم بی‌قرار توست


وین جان بر لب آمده در انتظار توست

 

              هوشنگ ابتهاج

 

 


برچسب‌ها: همایون شجریان, علیرضا قربانی, مهیار علیزاده, آلبوم افسانه ی چشمهایت
 |+| نوشته شده در  جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۹ساعت 10:10  توسط بهمن طالبی  | 

 

             [چرا رفتی؟]

  
چرا رفتی، چرا؟ من بیقرارم

به سر، سودای آغوش تو دارم

نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟ 

ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟ 

نه هنگام گل و فصل بهارست؟ 

نه عاشق در بهاران، بیقرار است؟ 

نگفتم با لبان بسته ی خویش 

به تو راز درون خسته ی خویش؟ 

اگر جانت ز جانم آگهی داشت 

چرا بی تابی ام را سهل انگاشت؟ 

خیالت گر چه عمری یار من بود 

امیدت گر چه در پندار من بود 

بیا امشب شرابی دیگرم ده 

ز مینای حقیقت ساغرم ده 

دل دیوانه را دیوانه تر کن 

مرا از هر دو عالم بی خبر کن 

بیا! دنیا دو روزی بیشتر نیست 

پی فرداش، فردای دگر نیست 

در این شهر آزمودم من بسی را 

ندیدم با وفا ز آنان کسی را 

گذشتم من ز سودای وصالت 

مرا تنها رها کن با خیالت

   
  


برچسب‌ها: سیمین بهبهانی, همایون شجریان
 |+| نوشته شده در  جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ساعت 23:1  توسط بهمن طالبی  | 

                                          پدر و پسر

 


برچسب‌ها: هنرمندان ایران, استاد محمدرضا شجریان, همایون شجریان
 |+| نوشته شده در  شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ساعت 20:59  توسط بهمن طالبی  | 

 

دانلود

آهای خبردار! مستی یا هشیار؟

خوابی یا بیدار؟ خوابی یا بیدار؟

تو شب سیاه، تو شب تاریک

از چپ و از راست، از دور و نزدیک

یه نفر داره، جار می زنه، جار

آهای غمی که، مثل یه بختک

رو سینه ی من، شده ای آوار

از گلوی من دستاتو بردار

دستاتو بردار، از گلوی من

کوچه های شهر، پر ولگرده

دل پر درده

شب پر مرد و پر نامرده!

 

 آهای خبردار باغ داریم تا باغ

یکی غرق گل یکی پر خار

مرد داریم تا مرد

یکی سر کار

یکی سر بار 

آهای خبردار

یکی سر دار!

 

توی کوچه ها یه نسیم رفته، پی ولگردی

توی باغچه ها پاییز اومده، پی نامردی

توی آسمون ماهو دق می ده، درد بی دردی

پاییز اومده، پاییز اومده پی نامردی!

حسین منزوی

 


برچسب‌ها: حسین منزوی, همایون شجریان, مرد و نامرد, غمی مثل یه بختک
 |+| نوشته شده در  شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ساعت 1:8  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا