ششم و متوسطه اول
 
 
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی  
 

 

   در جمعی، یکی از این ایرانی هایی که از ملیت خویش فقط یک

شناسنـامه همـراه دارند و از فرهنـگ غربی یک دیپـلـم و از خود،

هیچ؛ همـراه توریست های تابستانی، از دیدن کلیسای نُتردام

پاریس برگشته بود و با آب و تاب و هیـجان و حیـرت، از عظـمـت و

اعـجاز هنر این بنـا حکایت مـی کرد و مـبـهـوت شده بود، در مـقـام

مـقـایسـه ی دو چیزی که هیچ کدام را نمی شنـاسد؛ که مـا

ایـرانی ها یک بـنـایی بـا این عـظـمـت و اسـتـحکام نداریم، و آن

چه ساخته اند یک قرن نگذشته، ویرانه می شود.

 

 

   تصـادفـا" یک فـرانـسـوی که در مـدرسـه ی لوور درس می خوانـد

و آثـار هنری و معماری ما را می شناخت، خنده ای از آن خنده های

عاقل اندر سفیه نثارش کرد و گفت:

   «شما غیر از پیاده روهای خیابان های لوکس تهران، کجای ایران

را گشتـه اید؟ این پنجره ها که با شیشه ی رنگین در نتردام دیده اید،

تقلیدی تَصنُّعی و غیر هنری از پنـجره هـای رنگیـن مسجدی است در

ورامین شما!»

 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ساعت 16:53  توسط بهمن طالبی  | 

 

   1. آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند.

عمده ی آدم ها در این گروه هستند. حضورشان مبتنی به فیزیک

است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل‌فهم می‌شوند.

بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
 

 

   2. آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند.

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت‌شان را به ازای

چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی شخصیت‌اند و بی‌اعتبار، هرگز به چشم

نمی‌آیند، مرده و زنده‌شان یکی است.
 


 


   3. آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند.

آدم های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از

حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره

در خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
 


   4. آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هستند.

شگفت انگیز ترین آدم ها. در زمان بودن‌ شان چنان قدرتمند و با

شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش

ما می روند نرم نرم، آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم.

می‌فهمیم که آنان چه بودند، چه می گفتند، و چه می‌خواستند. ما

همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما

وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم، قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما

سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم

و درست در زمانی که می‌روند یادمان می آید که چه حرف ها داشتیم

و نگفتیم. شاید تعداد این‌ ها، در زندگی هر کدام از ما، به تعداد انگشتان

دست هم نرسد.

 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ساعت 14:0  توسط بهمن طالبی  | 

 

 

 

   اگر مثل گاو گنده باشی، می دوشنت. 

 

   اگر مثل خر قوی باشی، بارت می کنند. 

 

   اگر مثل اسب بدوی، سوارت می شوند. 

 

   فقط از «فهمیدن» توست که می ترسند! 

 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 15:0  توسط بهمن طالبی  | 

 

مناجات استاد

 

ای خداوند!

به علمای ما مسئولیت

و به عوام ما علم

و به مؤمنان ما روشنایی

و به روشنفکران ما ایمان

و به متعصبین ما فهم

 و به فهمیدگان ما تعصب

و به زنان ما شعور

  و به مردان ما شرف

 و به پیران ما آگاهی

 و به جوانان ما اصالت

و به اساتید ما عقیده

 و به دانشجویان ما نیز عقیده

و به خفتگان ما بیداری 

 و به بیداران ما اراده

و به مبلغان ما حقیقت

و به دینداران ما دین

و به نویسندگان ما تعهد

و به هنرمندان ما درد

و به شاعران ما شعور

و به محققان ما هدف

و به نشستگان ما قیام

و به راکدان ما تکان

و به مردگان ما حیات

و به کوران ما نگاه

و به خاموشان ما فریاد 

و به مسلمانان ما قرآن

و به شیعیان ما علی

و به فرقه های ما وحدت

و به حسودان ما شفا

و به خودبینان ما انصاف

و به فحاشان ما ادب

و به مجاهدان ما صبر

و به مردم ما خودآگاهی

و به همه ی ملت ما همت تصمیم

و استعداد فداکاری 

و شایستگی نجات و عزت ببخش

 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی, هنرمند بی درد, شاعر بی شعور, محقق بی هدف
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 11:17  توسط بهمن طالبی  | 

 

   وقتی می گوییم «علی» حیاتی پس از مماتش آغاز کرد، یعنی تشیع،

مذهبی که به نام او در تاریخ اسلام نامیده شد، یعنی نهضتی،

شخصیت هایی، نبوغ هایی و دل هایی که برای علی و به نام علی و در

راه علی در تاریخ تجلی کردند، یعنی تاثیر شخصیت علی و راه علی و

اسلام علی در تاریخ اسلام و بخصوص در تاریخ ما ایرانی ها، همه حیاتی

بود که پس از مرگ علی آغاز شد. ما ایرانی ها در مسئله ی تشیع و

محبت علی دارای جایگاه و موقعیت خاصی هستیم. در این مسئله

بسیاری از حرف ها و نظریات متناقض زشت و زیبا چنان مخلوط و در هم

شده که شناختن و تشخیص خوب و بدش برای ما بسیار مشکل و البته

بسیار فوری و حیاتی  و ضروری است.

 

 

   یکی از اتهاماتی که برخی دانشمندان اروپایی و علمای اهل تسنن،

متفقا" به تشیع می زنند این است که می گویند: « تشیع عبارت است

از مذهبی که ایرانی ها به نام اسلام ساختند، تا در پوشش تشیع

بتوانند سنت های ملی و قومی خوذ را حفظ کنند و به نام تشیع،

اسلام را از بین ببرند». بنابراین به نظر آنها تشیع عبارت بود از پناهگاهی

که عنصر ملی و نژادی ایرانی ها در درون آن، خود را از هجوم دین اسلام

و حمله ی عرب مصون می داشتند و چنین نتیجه می گرفتند که خود به

خود تشیع ساخته ی تمایلات و مصالح و عقاید ایرانی در برابر اسلام و

در درون اسلام است.

   این یک نظریه ی بسیار رایج است و متأسفانه کیفیت تلقی عوام ما 

و کیفیت تجلی تشیع موجود در میان ما می تواند بهانه های فراوانی

به دست کسانی که چنین نظریه ای را علیه تشیع و علیه ما اختراع

کرده اند بدهد و مصداق های فراوان پیدا کند و بالنتیجه ثابت کنند که

تشیع چنان که آنها می بافند و اتهام می زنند، ساخته ی قوم ایرانی

است و با خصوصیات قومی و نژادی و تاریخی ایرانیان ساخته شده و

با اسلام هماهنگ و منطبق نیست. بنابراین امروز ما بیش از هر زمان

دیگری محتاج به شناختن علمی و دقیق تشیع حقیقی و بنیان گذار

آن، علی هستیم.

 

 

   بزرگترین عاملی که ما را از دست یافتن به سرچشمه ی نخستین

حقیقت بازمی دارد، جنگ بی سرانجام میان دو گروه متقدمِ منجمدِ

کهنه پرستِ سنت گرا از یک طرف و نسل جوانِ روشنفکرِ تحصیل

کرده ی متفکر از طرف دیگر می باشد. متأسفانه این جنگ تمام

قشرهای این اجتماع یعنی همه ی طبقات فرهنگی و معنوی و مذهبی

ما را در همه ی سطوح فراگرفته است. گروه متقدم منجمد از بسیاری

از عقاید موروثی مخلوط با عناصر مذهبی مختلف و رنگارنگی که از

مذاهب اسراییلی و زرتشتی و فلسفه ی یونان و حتی خرافات بابلی

به هم مخلوط شده و در طول تاریخ، بافت منجمد و راکدی را به نام

یک فرقه ساخته، به نام «شیعه»، دفاع کرده و سخن می گویند و

می خواهند به نسلی که هرگز استعداد پذیرفتن چنین بافتِ منجمدِ

کهنه ای را ندارند، تحمیل کنند و چون زیر بار نمی رود، فریاد برمی آورند

که «این نسل از دین روی گردان است! این جوان ها فاسدند! و به 

آهنگ دیگری می رقصند!» و نسبت به حقیقت و فضیلت گرایشی

ندارند!»

 

 

   من به عنوان یک فرد که با این نسل تماس مستقیم و مداوم دارم

و داشته ام، احساس می کنم و اقرار می نمایم و هزاران دلیل و قرینه

دارم که شاید در هیچ زمانی نسل جوان متفکر ما برای دست یافتن به

آن حقیقت راستین و برای شناختن واقعیت مذهب خویش و آن حقیقت

پنهان شده در طول تاریخش، که «اسلام» است، به اندازه ی امروز

احساس تشنگی و ابراز نیاز نکرده و هیچ وقت این حلقوم ها این همه

تشنه ی آشامیدن آبی که از سرچشمه ی نخست حقیقت تشیع و

اسلام می جوشد، باز نبوده است. امروز یک کتاب خوب مذهبی که

حرف تازه ای در باره ی دین داشته باشد، بیش از هر کتاب دیگری مورد

استقبال نسل جوان قرار گرفته و خواننده دارد. پس فریاد «وااسلاما» از

این رو بلند است که نیاز این نسل و کیفیت تفکر و تلقی این نسل

شناخته شده نیست. نسلی که با مدرن ترین اندیشه های امروز، کم

و بیش آشناست و مکتب های فلسفی از هر طرف به مغزش هجوم

می آورد و در سطح امروز علم جهان قرار گرفته و نسلی است که در

رشته های گوناگون علمی و ادبی و فکری در سطح بالایی تحصیل

می کند؛ و نمی تواند در حد یک مذهب ارثی تقلیدی تعبدی راکد پایین

بیاید!

 


برچسب‌ها: مولا علی علیه السلام, مسیر شیعه در تاریخ, دکتر علی شریعتی, پیراستن شیعه از خرافات
 |+| نوشته شده در  جمعه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ساعت 10:10  توسط بهمن طالبی  | 

 

   علی پس از مرگش، و پس از پایان حیات این جهانی اش، در تاریخ

ما و تاریخ جوامع اسلامی و حتی تاریخ بشریت، حیاتی بارور و موثر و

بسیار زنده داشته است. یعنی پس از گذراندن شصت و چند سال

حیات این جهانی اش، زندگی معنوی اش را ادامه داده و حیات پس از

مماتش آغاز شد. البته وقتی می گوییم «علی»، تنها به عنوان یک

فرد و یک شخص نیست، گاه علی را به عنوان یک فکر، و یک ایمان، و

یک مذهب به کار می برم و مسلما" از کیفیت تعبیرم متوجه خواهید

شد.

 

 

   در اینجا علی مانند همه ی وجوه دیگرش یک امتیاز خاص دارد و آن

اینکه این انسان بزرگ، همان طور که در همه ی ابعاد و خصوصیات

انسانی اش و حتی در زندگی داخلی و دوره ی کودکی اش برجسته

و ممتاز است، و فرزندانش منحصر به خودش می باشد، و زندگی

کردنش، شکستش، پیروزی هایش، جنگ هایش، تحملش، سکوتش،

سخنش، ایمانش، و رنج هایش، همه خاص خود او، و بی نظیر و

بی شبیه است؛ زندگی پس از مرگش هم خاص خودش است.

 

 

   نمی گویم که همه ی انسان ها، با مرگشان می میرند؛ نه ...

انسان هایی در تاریخ هستند که پس از مرگشان، زندگی شان ادامه

پیدا کرده و با مرگ بدنشان، وجودشان و شخصیت شان و اندیشه شان

نمرده و ادامه یافته است، اما علی یک امتیاز بزرگ دارد و آن این که 

زندگی پس از مرگش موثرتر، عمیق تر، دامنه دار تر و زنده تر از دوران

کوتاه زندگی پیش از مرگش بوده است؛ زیرا تکامل جامعه ی بشری،

تکامل اندیشه و فرهنگ و از میان رفتن موانعی است که در برابر

درخشش شخصیت علی ایستاده بودند؛ همچون خودخواهی ها،

خصومت های فردی، خصومت های طایفه ای دوران جاهلیت و ...

   این ها موانعی بود که زندگی علی را محدود می کرد، اما زندگی

پس از مرگش، قرن به قرن، و نسل به نسل، گسترش بیشتر و دوام

و تاثیر عمیق تر و پرشکوه تر داشته است. به خاطر اینکه اسلام از

چارچوب محدود اندیشه ی عرب و از چارچوب محدود جامعه ی قبایلی

و بدوی عرب جاهلی بیرون آمد و وارد جامعه هایی که دارای فرهنگ

گسترده و تمدن پیشرفته بودند گردید و مسلما" ملت ها و تمدن هایی

که وارد اسلام شدند، از نظر شناختن فضایل عظیم انسانی علی،

شایستگی بیشتری داشتند. از این روست که هر چه از مرگ علی

بیشتر می گذرد، زنده تر می شود و زنده تر خواهد شد؛ زیرا بشریت

به میزانی که در تمدن و زندگی و رفاه اقتصادی و علم و قدرت مادی

پیشرفت کرده، از معنویت دورتر شده و محروم تر مانده است، و این

نیازی است که امروزه و در این قرن، انسان به شدت احساس می کند

و این نیازها هر چه شدیدتر شود و انسان امروز هر چه خود را به

داشتن و شناختن انسان متعالی، انسان معنوی، مظهر فضایل بزرگ،

نیازمندتر احساس کند؛ به شناختن «علی» نیازمندتر خواهد بود و

فضایلی را که اعراب جاهلی در جامعه های بدوی و حتی جامعه های

متمدن بعدی در چهره ی او و در روح پرشکوه او نتوانستند ببینند،

خواهند توانست شناخت.

 


برچسب‌ها: مولا علی علیه السلام, دکتر علی شریعتی, مسیر شیعه در تاریخ, انسان کامل
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ساعت 10:10  توسط بهمن طالبی  | 

 

   ما هنگامی که می خواهیم نزد بچه هایمان بحث از دین و تشیع کنیم

و آنها را متدیّن بار بیاوریم، چه می گوییم؟ آیا نمی گوییم که اصول دین

اسلام سه تاست که پیغمبر آورده، کتابش قرآن است و خدایش هم الله

و آن سه اصل توحید و نبوت و معاد است که اگر معتقد شوی مسلمانی،

و اصول مذهب شیعه پنج تاست: توحید و نبوت و معاد و عدل و امامت!

اگر آن بچه بپرسد و یا اگر یک فرنگی و یا یک مسلمان بپرسد که مگر

حق دارید بعد از مسلمان بودن به اصول دیگری هم معتقد باشید؟! و

بگوید: اگر واقعا" این سه اصل توحید و نبوت و معاد اصول دین اسلام

است، پس آن دو اصل دیگر چیست؟ و اگر آن اصول نیز جزء اصول دین

است چرا نمی گویی اصول دین پنج تاست؟ چه جوابی به او می دهی؟

اگر اصول دین که قرآن آورده سه تاست، تو حق نداری دو اصل دیگر به

آن بیفزایی. در کنار اصولی که پیامبر به نام اصول دین عرضه کرده، هیچ

کس حتی خود پیامبر نیز حق ندارد اصل دیگری اضافه کند. مگر این

اعتقاد ما نیست؟

   بنابر این تو خودت با این حرفت بهانه به دست کسانی می دهی که

معتقدند تشیع عبارت است از اسلامی که با عناصر دیگر، با حرف های

ایرانی و زرتشتی مخلوط شده، در صورتی که چه خون ها ریخته شده و

چه شکنجه ها در این 1400 سال تحمل شده و چه روح های عظیم و

مردان بزرگی که در زیر شلاق خلفا و یا در زندان های آنها نابود شدند و

از آغاز تشیع، یعنی آغاز تاریخ اسلام، شیعه اقلیتی بوده که همواره

شکنجه می شد، همواره قتل عام می شد، همواره خانه اش به غارت

می رفت و همه ی این مصائب را مردان بزرگ در طول این قرن های سیاه

تاریخ تحمل کردند تا به دنیا بفهمانند که شیعه هیچ نیست جز اسلام.

   در برابر عرب که می گفت اسلام یعنی دین عرب، یعنی «دین من» و

حکومت اسلام یعنی «حکومت دین من» بر تو، شیعه می خواست این

حرف را بفهماند و این شعار را به دنیا اعلام کند که تشیع مساوی است

با اسلام منهای عرب و منهای خلافت؛ و دیگر هیچ.

   شیعه نه تنها هیچ اصلی، که هیچ فرعی را در کنار اسلام نگذاشته و

نمی تواند بگذارد.

   پس آیا ما با این تلقی مان به نفع خصم شهادت نداده ایم؟! اتهام او را

علیه شیعه، خود اعتراف نکرده ایم؟ و بیش از همه ی خلفای بنی امیه

و بنی عباس و سلطان محمود و سلجوقیان و مغول و ترک غزنوی که

امامان ما را و رهبران ما و مردم ما را شکنجه کردند و نیز بیش از همه ی

دشمنان امروز و دیروز تشیع که ما را رافضی و رانده شده از دین، ضد

اسلام و تفرقه انداز می خوانند، با همین گونه تلقی ضد اسلامی و ضد

شیعی که رسما" به نام اصول دین و مذهب به بچه مان درس می دهیم

و به صورت اصول بدیهی تکرار می کنیم، به تشیع خیانت نکرده ایم؟!

 


برچسب‌ها: مسیر شیعه در تاریخ, اصول دین اسلام, دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ساعت 10:10  توسط بهمن طالبی  | 

 

مناجات استاد

 

ای خداوند!

به علمای ما مسئولیت

و به عوام ما علم

و به مؤمنان ما روشنایی

و به روشنفکران ما ایمان

و به متعصبین ما فهم

 و به فهمیدگان ما تعصب

و به زنان ما شعور

  و به مردان ما شرف

 و به پیران ما آگاهی

 و به جوانان ما اصالت

و به اساتید ما عقیده

 و به دانشجویان ما نیز عقیده

و به خفتگان ما بیداری 

 و به بیداران ما اراده

و به مبلغان ما حقیقت

و به دینداران ما دین

و به نویسندگان ما تعهد

و به هنرمندان ما درد

و به شاعران ما شعور

و به محققان ما هدف

و به نشستگان ما قیام

و به راکدان ما تکان

و به مردگان ما حیات

و به کوران ما نگاه

و به خاموشان ما فریاد 

و به مسلمانان ما قرآن

و به شیعیان ما علی

و به فرقه های ما وحدت

و به حسودان ما شفا

و به خودبینان ما انصاف

و به فحاشان ما ادب

و به مجاهدان ما صبر

و به مردم ما خودآگاهی

و به همه ی ملت ما همت تصمیم

و استعداد فداکاری 

و شایستگی نجات و عزت ببخش


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ساعت 19:0  توسط بهمن طالبی  | 


برچسب‌ها: شش سال با شما, دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۸ساعت 22:37  توسط بهمن طالبی  | 

 

زندگی باید کرد


                                    گاه با یک گل سرخ


گاه با یک دل تنگ


               گاه با سوسوی امیدی کم رنگ


                                              زندگی باید کرد


گاه با غزلی از احساس


                          گاه با خوشه ای از عطر گل یاس


زندگی باید کرد


گاه با ناب ترین شعر زمان


                گاه با ساده ترین قصه ی یک انسان


زندگی باید کرد


                              گاه باید رویید


از پس آن باران


                                             گاه باید خندید


بر غمی بی پایان


                              لحظه هایت بی غم


روزگارت آرام

 


برچسب‌ها: سهراب سپهری, دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ساعت 19:14  توسط بهمن طالبی  | 

 

 اگه مثه گاو گنده باشی، می دوشنت

 

               اگه مثه خر قوی باشی، بارت می کنن

 

اگه مثه اسب بدوی، سوارت می شن

 

               فقط از فهمیدن توست  که می ترسن!

 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ساعت 23:32  توسط بهمن طالبی  | 

 

   ژنرال سوستِل با پسرش در جنگل های تَل اطلس الجزایر، به

 

«شکار عرب» می رفت تا بچه اش تیراندازی و شکار بیاموزد! و

 

به زنش در پاریس می نوشت که : «همه مان خوبیم، من خوبم،

 

سگم خوب است، عربم خوب است و ....»!

 

   الجزایری های مسلمان در همین ایام سیاه و اوضاع ذلت بار

 

ننگ آور، همگی مشغول بودند تا با ذکر و دعا و توسل، و احیانا"

 

نذر و اطعام و امور خیریه ی فردی، به آزادی خود از آتش دوزخ

 

و رستگاری پس از مرگ برسند! اما قرآن که از تاقچه ی تقدس

 

به مسند تعلیم و تفکر بازگشت، به آنان آموخت که راه رستگاری

 

در آخرت، رستگاری در دنیا است. هر که این جا ذلیل بمیرد، آنجا

 

نیز ذلیل برمی خیزد، و دانستند که «هر که به ظلم تن دهد،

 

همدست ظالم است.» پس به پاخاستند تا با متجاوز بجنگند.

 

   این است که سوستل، که گرگ وحشی استعمار فرانسه در

 

آفریقا بود، گفت: قرآن یک کتاب مذهبی نیست ، کتابی است

 

ضد مذهبی که به جای دعوت به پارسایی و عبادت و صلح و

 

عفو، و اندیشیدن به رستگاری پس از مرگ، مسلمانان را به

 

جنگ و انتقام و سرکشی و جهان گیری و غنیمت گیری و عزت

 

در همین دنیا می خواند؛ و هیچ کتابی به اندازه ی قرآن در میان

 

توده ی پست، تحریک آمیز و شورشی نیست .

 


   این است که قرآن، اگر در جامعه ی مسلمانان «کتاب» شود و

 

خوانده شود، فهمیده شود و مطرح شود، اگر به مؤمنانش بگویند

 

که: «آن حرف می زند، و خطابش به تو است و باید گوش دهی،

 

گوش کنی که چه می گوید»، نجات بخش است و بیدارکننده و

 

سازنده.

 

   ویل دورانت، نویسنده ی «تاریخ تمدن»، در باره ی شیوه ی

 

اخلاقی و جهت دعوت قرآن سخنی می گوید، که نشان می دهد

 

سوستل از چه رنج می برد و چگونه دینی را برای جامعه ی

 

آفریقایی آرزو می کرده است، ویل دورانت می گوید: این آیه ی

 

قرآن «فَمَنِ اعتَدی' عَلَیکُم فَاعتَدوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی' عَلَیکُم»،

 

(194 بقره) «هر که به شما ظلم کرد، شما نیز به همان گونه که

 

بر شما ظلم کرده، به او ظلم کنید» در مقایسه با آیه ی انجیل

 

که: «اگر بر نیم رخ چپ ات سیلی زدند، نیم رخ راستت را پیش

 

آر و اگر عبایت را خواستند، ردایت را نیز ببخش»، روشن می کند

 

که قرآن یک اخلاق مردانه را تعلیم می کند و انجیل، اخلاقی

 

زنانه را!

 

   اینان بهتر از هر کسی می دانند که چگونه قرآن ــ اگر خوانده

 

شود ــ بیداری و حرکت و عزت می آفریند، و نیروی ایمان تبدیل

 

به قدرت و عصیان علیه ظلم و ذلت و جهل می گردد!

 

   قرآن را عوامانه، یعنی درست مثل عوامی که بدان معتقدند،

 

نباید این چنین شناخت. آن را هم چون یک کتاب باید گشود و

 

خواند و اندیشید و اثر آن را در تاریخ ملت ها بررسی کرد، نقش

 

آن را در برابر هجوم فکری و فرهنگی و سیاسی استعمار در

 

آسیا و آفریقای دویست سال اخیر، تحقیق نمود و آنگاه شناخت

 

و دید که کتاب اندیشه و آزادی و عدالت و قدرت است .

 

 

 


برچسب‌ها: قرآن, دکتر علی شریعتی, استعمارگران خارجی استحمارگران داخلی, مقابله به مثل
 |+| نوشته شده در  جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۸ساعت 10:0  توسط بهمن طالبی  | 

 

God reveals through the Qoran that the Prophet    

 

Mohammad had been given, the abundant 

 

river of Paradise, kawthar, and through that river 

  

he shall have abundant progeny although 

 

according to Arab beliefs at that time a man 

 

without a son is called "cut-off". How could it 

 

be?m 

 

 The father of a daughter will have abundant    

     

progeny?m

 


برچسب‌ها: پیامبر گرامی اسلام, بانوی دو عالم, کوثر, حضرت فاطمه زهرا
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۸ساعت 0:30  توسط بهمن طالبی  | 

 

   خودآگاهی اجتماعـی  یـعنـی: داشتـن شــور و شــوق به

 

سـرنــوشت جامعه ی بشری؛ داشتن تعهـد به آن؛ احساس

 

مسئـولیـت در بـرابـر آن؛ یعنـی آگاه بودن به زمـان و زمــانـه؛

 

خود را مسـافــری در کشتــی جامـعــه پنـداشتـــن و عضــو

 

بـاشعوری در کاروان انسانهـا دانستـن؛ یعنـی به سـرنـوشت

 

جامـعـه ی خویش فکـر کردن و دل سوزانـدن.

 

 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی, دهقان فداکار, مسئولیت اجتماعی, حقیقت
 |+| نوشته شده در  شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸ساعت 20:56  توسط بهمن طالبی  | 

 

   فقر، شب را  بی غذا به صبح رساندن نیست، فقر

 

روز را بی اندیشه سپری کردن است.

 

                                                                  دکتر علی شریعتی 

 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی, توسعه
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۸ساعت 21:27  توسط بهمن طالبی  | 

 


   فقر، كتيبـه ی سه هـزار سالـه ای است كه روی

 

 آن يادگاری نوشته اند.

 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی, دکتر ارنست هرتسفلد
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸ساعت 17:16  توسط بهمن طالبی  | 

 

   فقر، همان گـرد و خاكـی است كه بر كتاب های

 

 فـروش نرفتـه ی یک كتابفروشی می نشيند.


 


 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸ساعت 17:6  توسط بهمن طالبی  | 

 


   فقر، تيغـه های بُرنـده ی ماشين بازيافت است،‌

 

كه روزنامه های برگشتی را خرد می كند.

 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸ساعت 17:13  توسط بهمن طالبی  | 

 


   فقر، پوست موزی است كه از پنجره ی یک خودرو 

 

به خيابان پرت می شود.

 


برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸ساعت 17:16  توسط بهمن طالبی  | 

   

  مهـره هایـی که دکتـر شریعتـی در زنـدان با خمیـر نـان

 

و دوده درست کرده است و اکنون در خانه مـوزه ی او در

 

تهران نگهداری می شود.

 


برچسب‌ها: یادگارهای یک معلم, دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۸ساعت 22:2  توسط بهمن طالبی  | 
مطالب قدیمی‌تر
  بالا