|
ششم و متوسطه اول
|
||
|
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی |

گمان می کنیم که عقل به خرج می دهیم؛ ولی خود به دست
خویشتن آتش به «خانه» ی خود می زنیم!
می گویند برای داشتن رابطه ی منطقی با چین باید با اروپـا رابطه ی
متوازن داشته باشیم.
برای رابطه ی سالم با اروپا هم، همان طور که تاکنون سیاست جهان
امروز بر همه معلوم کرده، باید با آمریکا رابطه ای منطقی داشته باشیم.
اصلا" این ها را چرا به مردم می گویید؟! مگر مردم خود نمی دانند که
برای «بده بستان» باید با چنـدین فروشنـده، و چنـدین خریـدار سر و کار
داشت؛ تا بتوان متاع خود را به قیمت عادلانه خرید یا فروخت؛ بدون آنکه
دچار خسارت شویم و یا زیر بار زور برویم!
این شمایید که با کمال وقاحت و بی شرمی دیگران را به بی بصیرتی
و ترسو بودن و یا در صف دشمـن بودن متهـم می کنید ولی خود از درک
همین روال و واقعیت های سـاده عاجزید!
پس این حکمـت و عزت و مصلحتی که لافش را می زدید چه شد؛ به
درک رفت؟!


افلاطون، فیلسوف برجسته ی یونانی در کتاب «قوانین»،
توصیف بسیار جالبی در باره ی شیوه ی حکومت کوروش به
دست می دهد. او دلیل موفقیت چشمگیر ایرانیان در زمان
کوروش و داریوش را این گونه بیان کرده است:
هنگامی که ایرانیان در زمان کوروش، میان برده داری و آزادی،
تناسب شایسته برقرار کردند؛ آنها نخست، خود آزاد شدند و
سپس، سرور دیگران شدند. زیرا هنگامی که حاکمان سهمی
از آزادی را به اتباعشان بدهند و آنها را در موقعیت برابری قرار
دهند، سربازان ایشان نسبت به فرماندهانشان احساس
دوستی می کنند، و در مواقع خطر وفاداری نشان می دهند
و اگر مردان خردمندی در میان ایشان بودند و می توانستند
مشورت ارائه کنند، از آنجا که شاه حسود نبود و اجازه می داد
مردم آزادانه صحبت کنند و نظر دهند، و به آنها احترام گذاشته
می شد؛ چنین کسانی با میوه ی خردمندی شان به مصلحت
جامعه کمک می کردند. در نتیجه به دلیل آزادی، دوستی و
تبادل خرد؛ همه ی امور ایشان پیشرفت کرد.

بـا سـلام و تـبـریک آغاز هفتـه ی پنـجم بـه هـمـه ی
فرزندان عزیزم!
با آن که بیـش از هفـت صـد سال از حمـله ی مغـول
مـی گـذرد، چنیـن می نمـایـد که هنـوز صفـات اخلاقی
قومی که مغول بر او حکومت می کرد،در آداب و اخلاق
مـا دیـده مـی شـود. ستــم کشیــدن و تـحمـل خِفّـت،
چاپلوسـی و تَملّـق گفتـن،خدعـه و دروغ و تزویـر و ریـا،
صفـات مـذمـوم اخلاقـی ای هستنـد که اگـر بخواهیـم
جامعه ی بهتری بسازیـم ،بـایـد مثل آبـلـه و مـالاریـا با
آن ها مبارزه کنـیـم.
ما هم باید بکوشیم تا ویژگی های اخلاقی یک ملت
شـایستـه ی پیشـرفـت را در خود تقـویـت کنیم. شمـا
نوجوانـان برای این تغییـر آمـاده تـر و مستعدتر هستید.
اگر شما شروع کنیـد، بـدون شک بزرگ ترها نیز از این
تغییرات استقبـال می کننـد و مسئـولان و سردمـداران
نیز به دنبال آنها شـروع به تغییـر می کننـد و وقتی که
اکثریت یک جامعه خود را اصلاح کردنـد و بـاطن خویش
را آراستند، مطابق وعده ی الهی ظاهر زندگی آنها نیز
اصلاح می گردد و ملت ما بین دوست و دشمن احترام
و مقبولیت می یابد؛ انشاءا...
|
|