ششم و متوسطه اول
|
||
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی |
با استفاده از مقوا، چوب، کاغذهای رنگی و چسب، می توانید
مدلی از آرامگاه استاد سخن، سعدی درست کنید.
1ـ 97 درصد مردم با اینترنت کار می کنند؛
2ـ بالاترین صندوق ذخیره ی دولت در جهان را دارد: 884 میلیارد
دلار؛
3ـ مردم نـروژ چهارمیـن مـردم خوشحال جهـان بعد از دانمـارک،
سوییس و ایسلند؛
4ـ هر 9 دانشآموز یک معلم دارند؛
5ـ طی 23 سال گذشتـه، نرخ تـورم حدود 2 درصـد بـوده است؛
6ـ طی 35 سال گذشته، نرخ بیکاری حدود 4 درصد بوده است؛
7ـ با پنج میلیون جمعیت، 345 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی
دارد؛
8ـ طولانیترین تونل جادهای جهان را دارد: 24.5 کیلومتر؛
9ـ کشور بر اسـاس قانـون اساسی 1814 مـدیـریت میشود:
بیش از 200 سال پیش؛
10ـ 33 درصد کشور جنگل است؛
11ـ ششمین کشور در راحتی کسب و کار در میان 189 کشور؛
12ـ کشور 1145 سال پیش تأسیس شده است؛
13ـ 68 درصد جامعه شاغل است؛
14ـ در دمـوکراسـی، بهداشـت، آزادی بیـان و کیفیـت زنـدگی،
رتبه ی اول جهانی را دارد؛
15ـ کشور با مجموعـهای از دولـت رفـاه، نظـام سرمـایهداری و
سوسیال دموکراسی مدیریت میشود؛
16ـ 30 درصد نیروی کار توسط دولت به کار گرفتـه شده است؛
17ـ صنایع نفت، مخابرات، آلومینیوم، توربینهای آبی و بزرگترین
بانک، دولتی است؛
18ـ 74 درصد مردم عضو کلیسای نروژ هستند؛
19ـ 16 درصد جمعیت کشور مهاجر از خاورمیانه یا آفـریقا است؛
20ـ روز 17 ماه مه که روز ملی است مردم بهترین لباس خود را
میپوشند و به تئاتر، کنسرت و جشن میروند؛
21ـ با 1412 کشتی، ششمین ناوگان تجاری جهان را دارد؛
22ـ اکثریت با نـام کوچک یکدیگر را خطـاب میکننـد، بعضا" با
اسم فامیل. افراد القاب ندارند؛
23ـ تا سال 2025، مصرف بنزین برای خودروها تمام می شود؛
24ـ چهارمین کشور در دنیا در تسلط مردم به زبان انگلیسی در
خارج از کشورهای انگلیسی زبان؛
25ـ 8.7 میلیارد دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی؛
26ـ امید به زندگی: مردان 81 سال، زنان 84 سال؛
27ـ دولت از بخش کشاورزی به شدت حمایت میکند؛
28ـ نرخ مالیات افراد: 47 درصد. مالیات شرکتها: 27 درصد؛
29ـ کارآمدترین و باثباتترین کشور جهان با بالاترین نرخ عدالت
اجتماعی؛
30ـ در شاخصهای توسعه ی انسانی طی 15 سال گذشتـه:
رتبه اول یا دوم.
پرسش: با توجه به مطالب کتاب مطالعات اجتماعـی نهـم در
باره ی نابرابری جهانـی بگویید کدام بندهـای متن بالا مربوط به
«شاخص توسعه ی انسانی» در کشور نروژ است؟
دوباره میسازمت وطن!
اگرچه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
اگرچه با استخوان خویش
دوباره میبویم از تو گل
بهمیل نسل جوان تو
دوباره میشویم از تو خون
بهسیل اشک روان خویش
دوباره یک روز روشنا
سیاهی از خانه میرود
به شعر خود رنگ میزنم
ز آبی آسمان خویش
اگرچه صدساله مُردهام
بهگور خود خواهم ایستاد
که بردَرَم قلبِ اهرمن
بهنعره ی آنچنان خویش
اگر چه پیرم ولی هنوز
مجال تعلیم اگر بُوَد
جوانی آغاز میکنم
کنار نوباوگان خویش
حدیث «حبّالوطن» ز شوق
بدان رَوش ساز میکنم
که جان شود هر کلام دل
چو برگشایم دهان خویش
هنوز در سینه آتشی
بهجاست کز تاب شعلهاش
گمان ندارم به کاهشی
ز گرمی دودمان خویش
به مغرب سينه مالان قرص خورشيد
نهان می گشت پشت كوهساران
فرو می ريخت گردی زعفران رنگ
به روی نيزه ها و نيزه داران
ز هر سو بر سواری غلت می خورد
تن سنگين اسبی تير خورده
به زير باره می ناليد از درد
سوار زخم دار نيم مرده
ز سم اسب می چرخيد بر خاک
به سان گوی خون آلود، سرها
ز برق تيغ می افتاد در دشت
پياپی دست ها دور از سپرها
ميان گردهای تيره چون ميغ
زبان های سنان ها برق می زد
لب شمشيرهای زندگی سوز
سران را بوسه ها بر فرق می زد
نهان می گشت روی روشن روز
به زير دامن شب در سياهی
در آن تاريک شب، می گشت پنهان
فروغ خرگه خوارزمشاهی
دل خوارزمشه يک لمحه لرزيد
كه ديد آن آفتاب بخت، خفته
ز دست تركتازی های ايام
به آبسكون، شهی بی تخت خفته
اگر يک لحظه امشب دير جنبد
سپيده دم جهان در خون نشيند
به آتش های ترک و خون تازيک
ز رود سند تا جيحون نشيند
به خوناب شفق در دامن شام
به خون، آلوده ایران كهن ديد
در آن دريای خون در قرص خورشيد
غروب آفتاب خويشتن ديد
به پشت پرده ی شب ديد پنهان
زنی چون آفتاب عالم افروز
اسير دست غولان گشته فردا
چو مهر آيد برون از پرده ی روز
به چشمش ماده آهویی گذر كرد
اسير و خسته و افتان و خيزان
پريشانحال آهو بچه ای چند
سوی مادر دوان، وز وی گريزان
چه انديشيد آن دم؟ كس ندانست
كه مژگانش به خون ديده، تر شد
چو آتش در سپاه دشمن افتاد
ز آتش هم كمی سوزنده تر شد
زبان نيزه اش در ياد خوارزم
زبان آتشی در دشمن انداخت
خم تيغش به ياد ابروی دوست
به هر جنبش سری بر دامن انداخت
چو لختی در سپاه دشمنان ريخت
از آن شمشير سوزان، آتش تيز
خروش از لشكر انبوه برخاست
كه: از اين آتش سوزنده پرهيز
در آن باران تيغ و برق پولاد
ميان شام رستاخيز می گشت
در آن دريای خون در دشت تاريک
به دنبال سر چنگيز می گشت
بدان شمشير تيز عافيت سوز
در آن انبوه، كار مرگ می كرد
ولی چندان كه برگ از شاخه می ريخت
دو چندان می شكفت و برگ می كرد
سرانجام آن دو بازوی هنرمند
ز كشتن خسته شد وز كار واماند
چو آگه شد كه دشمن خيمه اش جست
پشيمان شد كه لختی ناروا ماند
عنان بادپای خسته پيچيد
چو برق و باد، زی خرگاه آمد
دويد از خيمه خورشيدی به صحرا
كه گفتندش سواران: شاه آمد
ميان موج می رقصيد در آب
به رقص مرگ، اخترهای انبوه
به رود سند می غلتيد برهم
ز امواج گران، كوه از پی كوه
خروشان، ژرف، بی پهنا، كف آلود
دل شب می دريد و پيش می رفت
از اين سد روان، در ديده ی شاه
ز هر موجی هزاران نيش می رفت
نهاده دست بر گيسوی آن سرو
بر آن دريای غم نظاره می كرد
بدو می گفت اگر زنجير بودی
تو را شمشيرم امشب پاره می كرد
گرت سنگين دلی ای نرم دل آب!
رسيد آنجا كه بر من راه بندی
بترس آخر ز نفرين های ايام
كه ره بر اين زن چون ماه بندی
ز رخسارش فرو می ريخت اشكی
بنای زندگی بر آب می ديد
در آن سيمابگون امواج لرزان
خيال تازه ای در خواب می ديد
اگر امشب زنان و كودكان را
ز بيم نام بد در آب ريزم
چو فردا جنگ بركامم نگرديد
توانم كز ره دريا گريزم
به ياری خواهم از آن سوی دريا
سوارانی زره پوش و كمانگير
دمار از جان اين غولان كشم سخت
بسوزم خانمان هاشان به شمشير
شبی آمد كه می بايد فدا كرد
به راه مملكت فرزند و زن را
به پيش دشمنان استاد و جنگيد
رهاند از بند اهريمن وطن را
در اين انديشه ها می سوخت چون شمع
كه گردآلود پيدا شد سواری
به پيش پادشه افتاد بر خاک
شهنشه گفت: آمد؟ گفت: آری
پس آنگه كودكان را يک به يک خواست
نگاهی خشم آگين در هوا كرد
به آب ديده اول دادشان غسل
سپس در دامن دريا رها كرد
بگير ای موج سنگين كف آلود
ز هم واكن دهان خشم، وا كن
بخور ای اژدهای زندگی خوار
دوا كن درد بی درمان، دوا كن
زنان چون كودكان در آب ديدند
چو موی خويشتن در تاب رفتند
وزان درد گران، بی گفته ی شاه
چو ماهی در دهان آب رفتند
شهنشه لمحه ای بر آبها ديد
شكنج گيسوان تاب داده
چه كرد از آن سپس، تاريخ داند
به دنبال گل بر آب داده
شبی را تا شبی با لشكری خرد
ز تنها سر، ز سرها خود افكند
چو لشكر گرد بر گردش گرفتند
چو كشتی بادپا در رود افکند
چو بگذشت از پس آن جنگ دشوار
از آن دريای بی پاياب، آسان
به فرزندان و ياران گفت چنگيز:
كه گر فرزند بايد، بايد اين سان
بلی، آنان كه از اين پيش بودند
چنين بستند راه ترک و تازی
از آن اين داستان گفتم كه امروز
بدانی قدر و بر هيچش نبازی
به پاس هر وجب خاكی از اين ملک
چه بسيار است، آن سرها كه رفته!
ز مستی بر سر هر قطعه زين خاک
خدا داند چه افسرها كه رفته
فرانکفورت پنجمین شهر بزرگ آلمان است. فرودگاه بین المللی این
شهر سالانـه بیش از 60 میلیـون مسافـر را جابه جا مـی کنـد. از این
فرودگاه سالانه 2 میلیون تن کالا نیز ترانزیت می شود.
از این فـرودگاه روزانـه 1365 پـرواز به بیش از 100 کشور جهـان صورت
می گیرد. با توجه به اینکه یک شبانه روز (1440=60×24) دقیقه است
تقریبا" در هر دقیقه یک پرواز از فرودگاه فرانکفورت صورت می گیرد.
این فرودگاه دارای چهار باند پرواز و فرود و دو پایانه ی مسافری است
که پایانه ی سومی نیز در آن در حال احداث است.
فرودگاه فرانکفورت در سال 1936 یعنی چهار سال قبل از شروع جنگ
دوم جهانی ساخته شد. به دلیل پرواز هواپیماهای نظامی آلمان نازی از
آن در جریان جنگ جهانی دوم، توسط متفقین بمباران شد و کاملا" ویران
شد. اما در سال 1946 دوباره آغاز به کار کرد.
فرودگاه فرانکفورت بعد از فرودگاه هیترو لندن، شارل دوگل پاریس و
فرودگاه بین المللی آمستـردام، چهارمین فرودگاه پر رفت و آمد قاره ی
سبز است. %80 پروازهای آن توسط شرکت لوفت هانزا متعلق به خود
آلمان انجام می شود.
به نظر شما صنعت فرودگاهی از نظر اقتصادی چه مزیت هایی برای
یک کشور به وجود می آورد؟
طاق نصرت پاریس در میان میدان شارل دوگل شهر پاریس ساخته
شده است. ارتفاع آن 50 متر، طول آن 45 و عرضش 22 متر است.
دستور بنای این طاق نصرت بعد از پیروزی فرانسه بر روسیه و اتریش
در نبرد استرلیتز، توسط ناپلئون در سال 1806 صادر شد. عملیات
گودبرداری و پی ریزی این بنا 2 سال طول کشید. اما با شکست
ناپلئون در نبرد واترلو و برکناری و تبعیدش، ادامه ی ساخت طاق
نصرت برای مدتی متوقف شد تا اینکه بالاخره در سال 1836 تکمیل
شد.
دوازده خیابان به این میدان منتهی می شوند که مشهورترین این
خیابان ها، شانزلیزه است. خیابان شانزلیزه و طاق نصرت پاریس
بارها شاهد اشک ها و لبخندهای مردم فرانسه بوده است. پس از
خروج آلمان ها در پایان جنگ دوم جهانی، نیروهای ارتش فرانسه در
خیابان شانزلیزه، به طرف طاق نصرت رژه رفتند. اما خود آلمان ها نیز
دو بار با تسلط بر فرانسه در این خیابان و در برابر طاق نصرت پاریس
رژه رفتند!
وقتی که ویکتور هوگو، خالق بینوایان از دنیا رفت، پیکرش را قبل
از دفن در زیر این طاق قرار دادند تا مردم فرانسه به آن ادای احترام
کنند و سپس برای خاکسپاری منتقل شد.
هر ساله در تاریـخ 14 جولای در سالـگرد حملـه ی انقلابیـون به زندان
باستیل در جریان انقلاب فرانسه که روز ملی فرانسه به شمار می رود،
فرانسوی ها در جوار طاق نصرت و در امتـداد خیابـان شانزلیـزه به رژه و
شادمانی می پردازند.
طاق پیروزی پاریس همچنین محل خاکسپاری یک سرباز گمنام کشته
شده در جنگ اول جهانی است که در سال 1920 در کنار این بنا به خاک
سپرده شده است.
در اقدامی دیگر برای یادبود کشته شدگان جنگ جهانی اول، مشعلی
جاویدان در سال 1923 در این بنا روشن شد که هر ساله در مراسم ویژه،
سوخت آن توسط کهنه سربازان جنگ های جهانی برای یک سال بعد
در مخزن آن ریخته می شود.
بیماریهای قلبی عروقی، علت اصلی مرگ و میر در جهان امروز
است. 1/3 مرگ ها در بیماری های غیر واگیـر به دلیل بیماری های
قلبـی عـروقی است. %80 بیمـاری های قلبی عـروقی، ناشی از
فشار خون بالا، مصرف سیگار و کلستـرول بالا است که از میان این
سه، فشار خون بالا مهمترین علت در کل دنیا است.
شیـوع فشارخون بالا در ایـران حدود %18 گزارش شده، یعنی از
هر 100 نفر ایرانی، 18 نفر آنها فشارخون بالا دارنـد. بدبختانه تعداد
زیادی از این افراد اصلا" از زیادی فشارخون خود خبر ندارند، بنابر این
به فکـر چاره یا معالـجه هم نیستنـد. مصـرف زیاد نمک یکی از دلایل
اصلی فشارخون بـالا در بیشتـر کشورهای جهـان از جملـه ایـران به
شمار میرود.
تا قبل از شیوع کرونا، بیماریهای غیر واگیر حدود %70 از علل
مرگ و میر را در ایران به خود اختصاص می داد یعنی از 385 هزار
مـرگ سالیانـه در کشور، 268 هزار مـورد، نـاشی از بیماری های
غیر واگیر بوده است. که همان طور که در بالا گفتیم یک سوم آن
به خاطر بیماری های قلبی عروقی رخ می دهد.
میزان دریافت روزانه نمک در کشور 10 تا 15 گرم است که 2 تا
3 برابر مقدار توصیه شده توسط سازمان جهانی بهداشت، یعنی
5 گرم در روز است. براساس آخرین گزارش این سازمان، متوسط
میزان مصرف نمک در اکثر کشورهای منطقه ی مدیترانه شرقی،
که ایران نیز جزو آن منطقه است، بیش از 12 گرم در روز است.
بنابراین کاهش مصرف نمک یکی از اولویتهای «نظام سلامت»
در این کشورهاست.
در کشورهای توسعه یافته، نمکهای پنهان در غذاهای کنسروی
و فست فـودهـا است که بـه بـدن شهـرونـدان این کشـورها وارد
می شود، اما در کشور ما با تـوجه به الگوی مـصرف مواد غذایی،
بیشترین نمک مصرفی، همراه با غذای خانگی و یا همراه با نانی
که می خوریم وارد بدن ما می شود.
مطالعات سازمان جهانی بهداشت نیز بیشترین منبع نمک در
کشورهای منطقه ی مدیترانه ی شرقی را نمک موجود در نان بیان
میکند.
همان طور که می دانید هر مولکول نمک خوراکی از یک اتم سدیم
و یک اتم کلر تشکیل می شود. میزان سدیم دریافتی در روز نباید
بیشتر از 2000 میلی گرم، یعنی حدود پنج گرم نمک یا کمتر از یک
قاشق چای خوری سرصاف نمک باشد. این میزان برای بیماران قلبی
و افرادی که فشار خون بالا دارند و همچنین افراد بالای 50 سال،
روزانه کمتر از 1200 میلی گرم سدیم است که معادل سه گرم نمک
یا حدودا" نصف قاشق چای خوری نمک می باشد.
در کشورهای دیگر برای کاهش نمک مصرفی، سیاست هایی
اتخاذ شده است مثلا" در انگلستان با آگاه سازی مصرف کنندگان
نسبت به اهمیت کاهش نمک، و اجبار تولیدکنندگان محصولات
غذایی برای کاهش نمک محصولات خود، و درج مقدار نمک بر روی
برچسب محصول تولیدی گام های موثری برای کاهش مصرف نمک
برداشته شده است.
در این کشور، هدف این بود که نمک دریافتی تا سال 2010 به
کمتر از 6 گرم کاهش پیدا کند و برای رسیدن به این عدد، اولین
قدم، محاسبه ی مقدار نمک در مواد غذایی بود که انگلیسی ها
عادتا" آنها را هر روز بر سر میز می گذاشتند و مصرف می کردند.
بر این اساس، نان سفید، غلات صبحانه و تنقلات صنعتی بیشترین
مقدار نمک مصرفی را در جیره غذایی روزانه ی افراد وارد می کرد.
بنابر این بلافاصله به کنترل نمک این مواد غذایی پرداختند.
با اجرای برنامه کاهش مصرف نمک، سالانه در این کشور، 26 هزار
تُن در مصرف نمک صرفه جویی شد، که اثر آن کاهش 6 هزار مورد
از موارد مرگ سکته ی مغزی و حملههای قلبی بود!
از نظر هزینه، پنج میلیون پوند در هر سال برای اجرای برنامه های
آموزشی و نظارت بر نمک محصولات غذایی صرف شده و در مقابل
5.1 میلیارد پوند، یعنی بیش از هزار برابر پولی که خرج شده
در بخش سلامت صرفه جویی شده است!
برنامه ی کاهش مصرف نمک در ترکیه نیز از سال 2011 آغاز شد:
مصرف نمک در این کشور از 18 گرم در روز به 15 گرم در روز در سال
2012 کاهش یافت. در ترکیه اقدامات زیر برای کاهش نمک مصرفی
مردم در دست اجراست:
پایش و کنترل میزان نمک محصولات غذایی؛
اجباری کردن استاندارد میزان نمک در محصولات غذایی؛
افزایش آگاهی مردم در زمینه ی خطرات مصرف زیاد نمک؛
کاهش نمک در نان و غذاهای فرآیندشده مثل رب و سس قرمز؛
وضع مقررات برای عدم فروش چیپس و محصولات شور دیگر در
مغازههای نزدیک مدارس؛
کاهش نمک در پنیر و زیتون.
در کشور ما، با توجه به مصرف روزانه 300 گرم نان در روز، کاهش
نمک مصرفی در نان میتواند نقش قابل توجهی در کاهش نمک
جیره ی غذایی ما داشته باشد. همچنین کاهش نمک پنیر، رب گوجه،
تن ماهی، تنقلاتی مانند غلات حجیم شده، و چیپس نیز بسیار مهم
است. همچنین در آشپزخانه می توان به جای نمک فراوان از آب لیمو،
آب نارنج، سبزیجات معطر و یا سیر برای مزه دار کردن غذا استفاده
کرد.
فراموش نکنیم که کودکان ما از کودکی باید به غذای کم نمک
عادت کنند. اگر ذائقه ی کودک به خوردن غذاها و تنقلات غذایی
پرنمک خو بگیرد، دیگر در بزرگسالی به راحتی نمیتوان این عادت
غلط را اصلاح کرد. مصرف تنقلات شور و پرنمک که متاسفانه تبلیغات
زیادی هم برای تشویق مردم به مصرف آنها میشود، هم از نظر
نمک زیاد و هم روغن فراوان، بسیار مضر است و ضرورت دارد مصرف
آنها را برای کودکان و نوجوانان محدود کنیم. مصرف فست فودها نیز
به همان دو علت که گفتیم، یعنی نمک و روغن زیاد، باید به حداقل
ــ مثلا" ماهی یک بار ــ برسد، زیرا به عنوان مثال یک پیتزای 150
گرمی با پنیر و سس، حاوی 8 گرم نمک است، یعنی تقریبا" 2 برابر
مقدار نمکی که در طول یک روز باید وارد بدن یک فرد سالم زیر 50
سال شود!
![]() |