|
ششم و متوسطه اول
|
||
|
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی |
تو شوروی یه نفر رفت ماشین ثبتنام کنه. بهش گفتن برو ده سال
دیگه بیا تحویلت می دیم.
طرف گفت: صبحش بیام یا عصر؟
یارو گفت: 10 سال دیگه چه فرقی برات می کنه؟
طرف گفت: آخه صبحش قرار گذاشتیم لولهکش بیاد.

یه روزنامهی آمریکایی گزارش داد که پزشکان شوروی موفق شدهاند
که دندان یک بیمار را از راه بینیاش بیرون بکشند. روز بعد همه از روزنامه
پرسیدند که چگونه امکانپذیره؟
روزنامه جواب داد: آنها مجبورند از راه بینی دندان بیمار رو بیرون بکشند،
چون در شوروی هیچکس حق ندارد دهانش را باز کند!

استالین حین شنا تو یه دریاچه، یهو غرق می شه. یه روستایی که
از اونجا رد میشده، سریع میپره تو آب و نجاتش می ده. استالین
خوشحال میشه و بهش میگه: تو الان استالین رو نجات دادی قهرمان!
چی میخوای بهت بدم؟
روستایی که تازه میفهمه کی رو نجات داده، با تضرع می گه: تو رو
خدا فقط به هیچکی نگو کی نجاتت داده!
پیرمرد و دریا
داستان مبارزه ی حماسی ماهیگیـری پیـر و با تـجربـه است با یک
نیزه ماهی غول پیـکر؛ صیدی که میتواند بزرگترین صید تمام عمر او
باشد.
وقـتـی داستـان آغـاز می شـود سانتیاگـو، پیرمـرد ماهیگیر، 84 روز
است که حتی یک ماهـی هـم صید نکرده است. او آن قـدر بدشانس
بـوده که پـدر و مـادر شـاگردش، مـانولیـن، او را از همـراهی با پیـرمرد
منع کرده و به او گفتهاند بهتر است با مـاهیـگیـرهای خوش شانس تر
به دریا برود. مانولین اما به پیرمرد علاقهمند است و در تمام مدتی که
پیرمرد دست خالی از دریا بـرگشته است هر شب به کلبـه ی او سـر
زده، وسایـل ماهی گیری اش را ضبـط و ربـط کرده، برایش غذا برده و
بـا او در بـاره مسـابقـات بیس بال آمـریـکا به گفـتـگو نـشستـه اسـت.
بـالاخره یک شـب پیـرمرد به پسـرک میگوید که مطمئـن است دوران
بـدشانسـی اش به پایان رسیده است و به همین دلیل خیال دارد روز
بعد قایقش را بردارد و برای صید ماهـی تا دل آب های دور خلیج برود.
فـردای آن شـب در روز هشتـاد و پنـجم سانتیاگو به تنهایی قایقش
را به آب انداختـه، راهی دریـا میشود.
وقتی از ساحل بسیار دور میشود طعمه ها را به دل آبهای عمیق
خلیج مـیسپارد. ظهر روز بـعـد یک مـاهی بـزرگ، که پیـرمـرد مطمئن
است یک نیزه ماهی است، طعمه را میبلعد.
سانتیاگو به زودی درمی یابد که قادر به گرفتن و بالا کشیدن ماهی
عظیـمالجثـه نیست و این ماهی بود که قـایـق را مـیکشـید و بـا خود
میبـرد. دو روز و دو شـب به همیـن صـورت میگـذرد و پیـرمـرد فشـار
سیـم مـاهـیگیـری را که به وسیلـه ی ماهی کشیـده میشود تحمـل
میکنـد. سانتیـاگو در اثـر این کشمکـش و تقـلاها زخمـی شـده و درد
میکشد، با این حال مـاهی را برادر خطاب میکند و تلاش و تقلای او
را ارج میگذارد و آن را ستایش میکند.
روز سوم ماهی از کشیدن قایـق دست برمـیدارد و شـروع میکنـد
بـه چرخیـدن به دور آن. پیرمرد متـوجه میشود که ماهی خسته شده
است و با این که خود نیز رمقـی در بدن نـدارد هر طـور شده مـاهی را
به کنار قایق میکشاند و با فرو کردن نیـزهای در بـدنش آن را میکشد
و به مبارزه طولانی خود با ماهـی سـرسخت و سمـج پایان میبخشد.
سانتیـاگو ماهـی را به کنـار قایـق میبنـدد و پارو زنـان به طـرف ساحل
حرکت میکند و به این میاندیشد که در بـازار چنیـن مـاهی بزرگی را
از او به چه مبلغی خواهند خریـد و ماهـی با ایـن جثه ی بزرگش شکم
چند نفر گرسنه را سیر خواهد کرد.
پیرمرد اما پیش خود بر این عقیـده است که هیـچ کسی لیاقت آن را
ندارد که این ماهی با وقار و بزرگ منش را بخورد.
وقتی سانتـیاگو در راه بازگشـت به ساحل است کوسهها که از بوی
خون پی به وجود نیزه ماهی برده اند برای خوردنش هجوم میآورند. او
چند تا کوسه را از پا در مـیآورد، ولی در نهـایت شـب که فـرا میرسد
کوسهها تمـام مـاهی را خورده و فقـط اسکلتـی از آن باقی میگذارند.
سانتیـاگو به خاطـر قربانی کردن ماهی خود را سرزنش میکنـد. روز
بعد پیش از طلـوع آفتاب پیرمـرد به ساحل میرسـد و با خستگـی دکل
قایقش را به دوش میکشد و راهی کلبـهاش مـیگردد. وقتـی به کلبه
میرسد خود را روی تختـخواب انداختـه، به خوابی عمیق فرو میرود.
عـدهای از مـاهـیگیــران بیخبـر از مــاجرایـی که بـر پیـرمـرد گذشتـه
است، برای تماشا به دور قایق او و اسکلت نیزه ماهی جمع میشوند
و گردشگرانی که در کافـهای در همـان حـوالـی نشستـهاند اسکلت را
به اشتبـاه اسکلـت کـوسـه مـاهـی میپنـدارنـد.
شاگرد پیرمرد، مانولین، که نگران او بـوده بـا خوشحالـی او را صحیح
و سـالـم در کلبـهاش مییابـد و برایش روزنامه و قهوه مـیآورد. وقتـی
پیـرمرد بیـدار میشـود، آن دو دوسـت بـه یـکدیـگر قـول میدهـنـد کـه
بـار دیـگـر بـه اتـفـاق بـرای مـاهیگیری به دریــا خواهـند رفت. بعد از آن
پیــرمـرد از فـرط خستـگـی دوبـاره به خواب مـیرود و خواب شیـرهـای
سواحل آفریقا را میبیند.

داستان «پیرمرد و دریا» را در همین وبلاگ بخوانید.
رابطه ی واژه های کدام گزینه مانند بقیه نیست؟
معرفت، عارف، تعریف عامل، معلوم، عمل
تعجّب، عجیب، عجب جامعه، مجموع، تجمّع
2/5 از 3/4 پول فرهاد 18 هزار تومان است. خمس پول او چند تومان
می شود؟
12,000 60,000
3,600 30,000
جرم یک گونـی پیاز به طور تقریبـی 35.8 کیلـوگرم است. جرم این
گونی با واحد کیلوگرم با چه تقریبی بیان شده است؟
0.1 0.01 0.001 1
اگر خط 3x+(m-2)y=6 موازی محور عرض ها باشد، مقدار m
کدام است؟
2 2- 1 1-

توان یک شخص 120 وات است. اگر زمان انجام کار به 1/2 کاهش
یابد، توان شخص برابر ... می شود.
120W 240W 60W 80W

تصـمیـم را نـه آن کسـی
که رأی می دهـد، بلکـه آن
کسی که آرا را می شمارد
می گیرد.
استالین

سامان می گوید، ساسان نـوه ی جد پدری من است. آن دو با هم
چه نسبتی دارند؟
نمی توان گفت. برادر هستند.
پسر عمویند. برادر یا پسرعمو هستند.

در یک میدان سـوارکـاری، چند اسـب و چند سوارکـار قرار دارند. اگر
سرها را شماره کنیم 22 تا خواهد بـود و اگر پـاها را بشمـاریم به عدد
72 می رسیم. چند انسان در میدان حاضر است؟
6 8 10 12

تفاضل دو عدد 4 و مجموع آنها 30 است. عدد کوچک تر کدام گزینه
می تواند باشد؟
11 12 13 14


معلم ریاضی از دانش آموزی می پرسه:
2 ضرب در 2 چند می شه؟
شاگرد می گه: هر چی که استالین بگه.
و دانشآموز قبول می شه!
&&&&&
خبرنگاری از مردم شوروی می پرسه که چرا شوروی
آدم به ماه نمیفرسته؟
جواب می دن: چون میترسن دیگه نخواد برگرده!
&&&&&&

تو یه جلسه ی خصوصی از لنین پرسیدن: چه آیندهای
رو برای انقلاب کمونیستی پیشبینی میکنی؟
می گه: بالاخره در آینده میتونیم به مرحلهای برسیم که
همه چیز تو مغازههامون باشه، درست مثل دوران رهبر
قبلی!
اجنبی که فقط روس و بریتانیا نیست.
هر آن کس که برای غارت ایران
تفنگ خود را بر سر من و شما گرفته است
تا «آزادی» فراموشمان گردد،
اجنبی است!

یه شاگرد داشتم اسمش امیـرعباس بود، خیلی منو دوست داشت،
منم خیلی خاطرشو می خواستم. یه بار تـو کلاس تـاریـخ پنـجم گفت:
آقـا مگه «خان» رو برای احترام نمی گیم، چرا به چنگیز که این همه
ظلم کرده می گیم «چنگیزخان»؟
گفتم تو این دیار هر کی بیشتر ظلم کنه، بیشتـر احترامش می کنند
در عوض هر کسی که خدمت کنه، هر کسی دلسوز باشه، هر کسی
که بیش تـر به سـرنـوشت مـردم فکــر مـی کنـه، بیچاره ش می کننـد،
خونه نشینش می کننـد؛ اینـجا جهان سومه بابا!

هر اجتماع همراه با عوامل زنده و غیرزنده اش چه نامیده می شود؟
اکوسیستم زی سپهر
شبکه ی غذایی اقلیم

برای برش یک سیب زمینـی و تبدیـل آن به 8 قطعـه چنـد برش لازم
است؟
2 3 4 6

کدام ترکیب با دیگر ترکیب ها متفاوت است؟
اقلیم وجود استیلای مغول
چشم نرگس مجمع علمی

کوتـاه تریـن و بلندتریـن روز سـال برای مـا که در نیمکـره ی شمالی
هستیم چه زمانی است؟
اول دی ــ اول مهر اول دی ــ اول تیر
اول مهر ــ اول فروردین اول تیر ــ اول فروردین

با 12 عدد چوب کبریت، حداکثر چند مربع می توان ساخت به طوری
که هر ضلع مربع به اندازه ی یک چوب کبریت باشد؟
6 3 4 5

|
|