ششم و متوسطه اول
 
 
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی  
 

 

[ صدای محمد معتمدی ]

 

ساقی بده پیمانه ای زان می که بی خویشم کند

 

بر حسن شورانگیز تو، عاشق تر از پیشم کند

 

زان می که در شبهای غم، بارد فروغ صبحدم

 

غافل کند از بیش و کم، فارغ ز تشویشم کند

 

نور سحرگاهی دهد، فیضی که می خواهی دهد

 

با مسکنت شاهی دهد، سلطان درویشم کند

 

سوزد مرا، سازد مرا، در آتش اندازد مرا

 

وز من رها سازد مرا، بیگانه از خویشم کند

 

بستاند این سرو سهی، سودای هستی از رهی

 

یغما کند اندیشه را دور از بداندیشم کند

 


برچسب‌ها: رهی معیری, محمد معتمدی, شعر معاصر ایران, آواهای سرزمین مادری
 |+| نوشته شده در  شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ساعت 11:18  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا