ششم و متوسطه اول
 
 
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی  
 

   

   درس نهم: زمان

 

   اگر شما عاشق زندگی هستید، زمان را تلف نکنید، زیرا همین زمان

است که زندگی را شکل می دهد.

   همه ی ما با شروع هر روز، 24 ساعت پیش روی خود داریـم، تفاوت

در این است که ما چگونه از این زمان استفاده می کنیم.

 

 

   

   درس دهم: شکست

 

   از شکست نترسیم. شکست خوردن جرم نیست، داشتن هدفی

پست جرم است. اگر حداکثر تلاش خود را انجام داده ایم، حتی

شکست خوردن هم عالی است!

   شکست خوردن در هر کاری، جزء بدیهی فرایند یادگیری می باشد.

هیچ پدر و مادری بعد از تماشای زمین خوردن بچه ی تازه راه افتاده ی

خود نگفته اند: «خب، فکر کنم نمی تونه راه بره.» پس چرا باید چنین

نگرش منفی ای داشته باشیم؟

 

 

   

   درس یازدهم: پشتکار

 

   برای داشتن یک زندگی آسان دعا نکنیم، در عوض دعا کنیم که توان

تحمل یک زندگی دشوار را بدست آوریم.

   ما همیشه با مشکلات و چالش هایی در زندگیمان مواجه خواهیم

شد. موفقیت در هر زمینه ای، در واقع نیازمند یادگیری چگونه برآمدن

از پس چالش های بزرگ و بزرگتر می باشد.

 

 

 

   درس دوازدهم: انعطاف پذیری و انطباق پذیری

 

   مانند آب باشیم که مسیر خود را از میان شکاف ها پیدا خواهد کرد.

گستاخ نباشیم و خود را با هدف مورد نظرمان وفق دهیم، بدین ترتیب

می توانیم راهی را برای رسیدن به آن پیدا نماییم. اگر همه چیز در

درون ما انعطاف پذیر باشد، جهان برونی خود را در معرض ما خواهد

گذاشت.

   ذهنمان را خالی کنیم، بدون فرم باشیم، بی شکل مانند آب. اگر آب

را درون یک فنجان بریزیم، شکل فنجان را به خود می گیرد. آب را درون

یک بطری بریزیم، شکل بطری را به خود می گیرد. آب را درون یک قوری

بریزیم، شکل قوری را به خود می گیرد. با این وجود آب، هم می تواند

جاری شود، هم می تواند در هم بشکند. مانند آب باش دوست من!

   در زندگی روزانه ی خود، سعی نماییم تا انعطاف پذیر و سازگار باشیم

و بدین ترتیب مشکلات از روی دوشمان برداشته می شود. عصبانیت

تنها زمانی به وجود خواهد آمد که نتایج بدست آمده، انتظارات یا درک

ما از چگونگی زندگی را برآورده نمی سازند.

 

 

 

   درس سیزدهم: ساده سازی

 

   اینکار افزایش نیست در واقع کاهش است، از شر چیزهای غیرضروری

خلاص شویم.

   چیزهای مفید را اختیار کنیم و از چیزهای بی فایده صرف نظر نماییم

و هر چیزی که مختص خودمان است را جمع کنیم. وقتی که ما زندگی

و ذهنمان را از چیزهای غیرضروری پاک کنیم، چیزهای فوق العاده ای

در زندگیمان اتفاق می افتد. در هر شرایطی این سوال را از خود بپرسید:

   «آیا این وسیله در راستای رسیدن به اهداف بزرگ تر زندگی من

می باشد؟

 

 

 

   درس چهاردهم: روابط

 

   برای شناختن فردی، باید رفتارش با افراد دیگر را تحت نظر بگیریم.

رفتار و اعمال دیگران را به خودشان بسپاریم، زیرا ما هیچ وقت

نمی توانیم شخص دیگری را تغییر دهیم. در عوض مشاهده کنیم که

خودمان چگونه با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، زیرا این رفتارها و

کنش و واکنش ها ، بازتاب عقاید ما می باشد.

 

 

 

   درس پانزدهم: خدمت

 

   زندگی حقیقی، زندگی کردن برای دیگران است. به یاد داشته

باشیم که با کمک به دیگران برای رسیدن به خواسته هایشان، قادریم

تا به تمام خواسته هایمان در زندگی برسیم.

 

 

   درس شانزدهم: در لحظه زندگی کنیم.

 

   هر چیزی را همان طور که هست، بپذیریم. هر وقت لازم بود مشت

بزنیم، مشت بزنیم. هر وقت لازم بود لگد بزنیم، لگد بزنیم.

   همیشه توجهمان را روی زمان حال متمرکز نماییم. گذشته ی ما،

تعیین کننده ی آینده ی ما نیست. آینده ی ما را آن چیزی تشکیل

می دهد که در حال حاضر انجام می دهیم.

 


برچسب‌ها: بروس لی, درس های زندگی, فلسفه ی زندگی, راه و روش زندگی
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ساعت 21:53  توسط بهمن طالبی  | 

 

   

   درس اول: هدف زندگی

 

   رمز جاودانگی، نهفته در داشتن یک زندگی به یادماندنی است! ما

تنها یک بار در کالبد جسم خود زندگی می کنیم، پس با انجام کارهایی

که به اطرافیان ارزش می بخشنـد، بهترین استفـاده را از زندگی خود

ببریم.

 

 

   

   درس دوم: محدودیت

 

   اگر ما برای هر کاری که قرار است انجام دهیم، چه فیزیکی چه غیر

آن، محدودیت قائل باشیم، این محدودیت در کار و زندگی ما نیز راه پیدا

خواهد کرد. هیچ محدودیتی وجود ندارد. تنها وقفه هایی در زندگی

وجود دارند، ما نباید ساکن بایستیم و باید از آنها عبور کنیم.

   از وقتی که بچه بودم، این میل غریزی برای توسعه و رشد را در

وجودم احساس می کردم. به نظر من، وظیفه ی یک انسان متعالی،

تلاش برای رشد خالصانه و صادقانه ی استعدادهای نهانی اش است.

   محدودیت هایی که برای خود ایجاد نموده ایم، و یا دیگران به ما

تحمیل کرده اند، مانع رشد کامل ما می شود. برای این که واقعا"

پتانسیل خود را کشف نماییم، باید محدودیت ها را کنار بگذاریم و

دریابیم که در این مدت زندگی، هرگز به پتانسیل کامل خود دست

نخواهیم یافت!

 

 

   

   درس سوم: خوشنودی

 

   خوشنود باشیم، اما هرگز به این مقدار هم راضی نباشیم.

خوشنودی و رضایت را همیشه بر خود روا بداریم و برای خوشحال

بودن، حتما" منتظر به تحقق پیوستن اهداف قراردادی نباشیم. هر

چند، به یاد داشته باشیم که هر چیزی در زندگی یا در حال رشد

است یا در حال نابودی، پس این ما هستیم که باید نگرش خود

نسبت به زندگی را انتخاب نماییم.

 

 

   

   درس چهارم: خودشناسی

 

   ما در این دنیا زندگی نمی کنیم تا انتظارات بقیه را برآورده سازیم، و

بقیه هم برای برآورده ساختن انتظارات ما زندگی نمی کنند. به همان

شخصی تبدیل شویم که به آن فکر می کنیم و آرزویش را داریم.

  این ما هستیم که شخصیت خود را تعریف می کنیم، نه کس دیگری.

بنابراین، وقتی تصویری خارق العاده از خود تجسم می نماییم، به

صورت طبیعی به سمت برآورده کردن انتظارات خود گام برخواهیم

داشت.

 

 

   

   درس پنجم: اهداف

 

   همیشه قرار نیست که به هدف خود دست پیدا کنیم، یک هدف

اغلب تعیین می شود تا مقصودی برای بدست آوردن وجود داشته

باشد. اگر زمان کافی برای هر هدفی صرف شود، رسیدن به آن دور

از دسترس نمی باشد. پس خود را در مسیر درست رسیدن به هدف

قرار دهیم.

 

 

   

   درس ششم: یادگیری

 

   تنها از چیزهایی استفاده نماییم که مفید هستند و از هر جایی که

ممکن است، آنها را بدست آوریم. یک سوال ابلهانه از دید یک فرد عاقل،

می تواند حاوی مطالب آموزنده ی بیشتری نسبت به یک جواب عاقلانه

برای یک فرد نادان باشد.

   این که چه کسی خوب یا بد است یا چه کسی بهتر است را فراموش

کنیم. موافق یا مخالف کسی نباشیم. همیشه از درس هایی که در

اطرافمان وجود دارند، استقبال نماییم، مهم نیست که این درس را از

کجا می آموزیم. اگر ما مشتاق به فراگیری این درس ها باشیم، هر

چیزی در زندگی می تواند برایمان آموزنده باشد.

 

 

   

   درس هفتم: عمل

 

   داشتن اطلاعات کافی نیست، باید آنها را به کار بگیریم. داشتن قصد

و تصمیم کافی نیست، باید به آن عمل کنیم.

   اگر بیش از حد در باره ی کاری فکر کنیم و وسواس به خرج دهیم،

هرگز موفق به انجام آن نخواهیم شد. افراد زیادی در این دنیا وجود

دارند که می دانند برای رسیدن به اهدافشان، باید چه کارهایی انجام

دهند. آن عده ی اندکی که موفق می شوند، افرادی هستند که ویژگی

کارکردن بدون عجله و مداوم را در خود پرورش داده اند.

   داشتن علم به ما قدرت خواهد داد اما داشتن شخصیت، باعث احترام

گذاشتن دیگران به ما خواهد شد.

 

 

 

   درس هشتم: تمرکز

 

   من از کسی که 10 هزار ضربه را یک بار تمرین کرده است نمی ترسم،

بلکه از فردی می ترسم که یک ضربه را 10 هزار بار تمرین کرده است.

   ما قادریم برای رسیدن به مقصدمان، مسیرهای متعددی را انتخاب

نماییم. هر چند، اگر در طول راه، مدام مسیرمان را عوض کنیم، هرگز به

سرانجام نخواهیم رسید.

 

 


برچسب‌ها: بروس لی, رزمی کاران جهان, فلسفه ی زندگی, راه و روش زندگی
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ساعت 14:0  توسط بهمن طالبی  | 

 

 

   یک بـار «مـارتـیـن بـوبــر» حرف جالبـی زد. او گفـت:

«زنــدگــی واقـعــی انســان بـا مـلاقــات هـای او آغـاز

می شود.» من به خوبـی درک می کنـم که منظـور او

از این حرف چیست.به راستی که زندگی ما تحت تأثیر

کسانی که با آنها معاشرت می کنیم،شکل می گیرد.

بنـابـرایـن بـرای شمـا جوانـانـی کـه در جســت و جوی

مـفهـوم واقعـی زنـدگـی هستید، دوستـان و معاشران

شمـا اهمیت زیـادی دارند.

 


برچسب‌ها: دوستی, مارتین بوبر, مفهوم زندگی, فلسفه ی زندگی
 |+| نوشته شده در  شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۶ساعت 23:31  توسط بهمن طالبی  | 

 

بنده ی غیر خدا مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.

 


برچسب‌ها: امام حسین, فلسفه ی زندگی, بندگی خدا, آزادی از اسارت غیر
 |+| نوشته شده در  یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 0:18  توسط بهمن طالبی  | 
 

   غرور نوجوانی وقتـی به وجود می آیـد که نوجوان تا

حدودی دارای افـکار و آرمانهـای مشخص شـده باشد

و به آنها پایبند و متعهد هم باشد، و اگر بر خلاف آنهـا

عمـل شـود، یا نـظـری داده شـود به هـم می ریـزد و

درصدد دفاع برمی آید.

   مثلا" فرض کنیم که «عدالـت» یکی از ارزشهـای او

باشد و تعریف او نیز از عدالت چنین باشد:

 

 

            «یکسان بـودن افـراد در دستـرسـی به

            امـکانـات  مـوجود و بـرابـر بـودن آنهـا در

            مقـابل قانـون»

 

 

   حال اگر او ببینـد که بیـن افـراد تبعیـض وجود دارد یا

همه در برابر قانـون یکسـان نیستنـد، می شـورد و به

خشـم مـی آیـد. نـوجوان چه ایـن بـی عـدالـتـی را در

خانـواده شاهـد باشد، چه در مـدرسـه و چه در اخبـار

تی وی چیزی بشنود، که با معیـار او از عدالت نسازد،

در همه ی این وضعیت هـا به خشم می آید و واکنش

و عـکس العمـل نشـان مـی دهـد.

 

   پرسش: برای شما در زندگی چه چیزهایی مهمتر

است؟

   آیـا می توانیـد هر یـک از آنهـا را در یـکـی دو جملـه

تعریف کنید تا بتوان قضاوت کرد چه وقت رعـایت شده

و کی زیر پا گذاشته شده اند؟

 


برچسب‌ها: نوجوانی, غرور نوجوانی, فلسفه ی زندگی, شکل گیری ارزشها
 |+| نوشته شده در  شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۵ساعت 22:38  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا