ششم و متوسطه اول
 
 
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی  
 
 

   یکی از اتفاقـاتی که موجب بیداری توده ی مردم ایران  

و زمینه ساز انقلاب مشروطه بود،واگذاری تنباکو و توتون  

کشور به انگلستان بود که در سال 1268 یعنی 17 سال  

قبل از انقلاب مـشروطـه، به وسیلـه ی  ناصرالدین شاه  

صورت گرفت. مـردم زیـان این قـراردادها را نمی دانستند  

و چنـدان در حال و هـوای سـود و زیـان کشـور نـبـودند و  

در کارهای حکومـت چون و چرا نـمـی کردنـد، ولـی چون  

پای بیگانـگان را به کشـور بـاز کرده بود و آنهـا به فراوانی  

در کوی و بـرزن به رفـت و آمـد پرداختند و به جاها سرک  

می کشیدند،مردم به ویژه روحانیون رنجیده خاطرشدند. 

   امتیاز توتون و تنباکو، فروش همـه ی توتون و تنباکویی  

که کشاورزان تولید می کردند را، در داخل و خارج کشور  

به یک انگلیسی واگذار می کرد و او باید سالانه 15 هزار  

لیره به دولت ایران بپـردازد و از سـود خود نیز یک چهارم 

آن را به ایران بدهد. در حالی که در عثمـانی که توتون و  

تنباکویش کمتر از ایران بود، و تنهـا فـروش داخل کشور،  

به یک کمپـانی انـگلیسی واگذار شده بود، سالانه 700  

هزار لیره به دولت عثمانی پرداخت می شد و یک پنجم 

از سود نیـز به عثمـانی هـا داده مـی شد. ببینید تفاوت  

از کجاست تا به کجا! 

   البته مردم ایران، این حساب و کتاب را نمی دانستند  

ولـی از اینـکه مجبـور بـودند تـوتـون و تنـباکـویی که خود  

می کارنـد را به یک بیـگانـه با بهـای کمـی بـفروشنـد و  

سپس با بهـای بسیاری بازخرند، آنها را بسیار عصبانی 

و ناخشنود کرده بود. 

   این رنجش باعث شد که بازرگانان به شاه نامه نوشته 

 و دادخواهی کنند، ولی چون خود شـاه و صدر اعظم او،  

امین السلطان خودشان امتیاز را داده و هـوادار آن بودند،  

نتیجه ای از این دادخواهی حاصل نشد. 

   از طرف دیگر چون کارکنان کمپانی به همه ی شهرها  

رفته و به کار پرداختـه بودند، ناخشنودی عمومی بیشتر  

شده و کم کم صورت جنبش و قیـام به خود می گرفـت. 

   پیش از همه تبریز به کار برخاست و مردم آگهی های  

کمپانی را که به دیوارها چسبانده شده بود، پـاره کردند.  

کـمـپـانـی بـرای آرام کـردن اوضـاع، پیـشنـهـاد کـرد کـه  

کارکنانش در آذربایجان، جز از آذربایجانی ها نبـاشد،ولی  

مردم نپذیرفتند و ایستادگی کردند.

   پس از تبریز،اصفهان به پا خاست و پس از آن در تهران  

شور و غوغا پدیدار شد و در همه جا علما پیشگام بودند. 

   گرفـتاری بزرگ شده و شاه نمی دانـست چه کار کند.  

نـخسـت خواست فـروش در درون کـشـور را از کمپـانـی  

بازگرفـتـه و تنـهـا فـروش در کشـورهای بـیـگانـه را به آن  

سپارد، ولی مـردم به آن راضی نشدند. علمـا راه دیگری  

اندیشیدند و آن اینکه به کمپانی کاری نداشتـه، مردم را  

از کشیدن چپق و غلیان باز دارند.دکانهای توتون و تنباکو  

فـروشی بستـه شد و مردم غلیان ها و چپق ها را کنار  

گذاشتند.  

   این کار مایـه ی شگفتی بیگانـگان گردید و کمپانی به  

شاه گله برد و چاره جویی کرد. شاه خواست زورآزمایی  

کند و به عـلمـا گفت که در آشکار و مـیـان مـردم غلیـان  

کشند. مردم به خشم آمـده و دستـه ای از آنان پیرامون  

ارک اجتـمـاع کرده و خواستـنـد به درون رونـد. با شلیک  

گلولـه هـای سربـازان هفـت تن کشته و بیش از بیست  

نـفـر زخمـی شدنـد و چون جمعیـت رفـتـه رفـتـه بیشتر  

می شد، شـاه نـاگـزیـر شد با کمـپـانی گفتگو کنـد و با  

پذیرفتن  500 هزار لیره تاوان، امتیاز را بهم زند. 

   این جنبش، نخستین جرقـه در تـوده ی مردم ایران در  

آن روزگار بود و مردم را وادار کرد به سرنوشت اجتماعی  

خود نـگاهی انـداختـه و تـلاش کنند حکـومت را پاسخگو  

نمایند.البته در این داستان، رقـابت همسایـه ی شمالی  

با انگلیس بی تأثیر نبود. بعد از این واقعه، روسهـا با گرو  

گرفـتن گمـرک هـای شمـالی ایـران، به حکـومت بیست  

و دو مـیلیـون مـنـات با سـود پنج درصـد وام دادند تا 500  

هـزار لیـره تـاوان کمپـانی انگلیسی تـوتـون و تـنـبـاکو را  

بپردازند. 

   ولی امر و صدر اعظم نیز تـاوان را پرداختـه، بـاقیمانده 

 پول را برداشته و به سفر فرانسه و روسیه و عثمانی و  

دیگر جاها رفتـه، به گردش و تماشا پرداخته و پولها را به  

پایان رسانده، و با کیسه ی تهی به ایران بازگشتند!  

تاریخ مشروطه ایران 

زنده یاد احمد کسروی 


 

غلیان، به صورت قلیان هم نوشته می شود و هر دو صورت درست است.

  


برچسب‌ها: سالروز انقلاب مشروطه, احمد کسروی, ناصرالدین شاه و امین السلطان, جنبش تنباکو
 |+| نوشته شده در  جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵ساعت 0:16  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا