|
ششم و متوسطه اول
|
||
|
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی |
ناپلئون که بعد از شکست در جنگ واترلو، به جزیره ی سنت هلن،
جایی در اقیانوس اطلس، تبعید شده بود در یادداشت هایش از سه
دين بزرگ توحيدی اینچنین یاد کرده است:
يهوديان در اشتباه هستند كه میخواهند پيام موسی را محافظت
كنند تا اين كه فقط به «نژاد برگزيده ی خداوند» كه خودشان هستند،
اختصاص داشته باشد. در ادامه به تاييد مسيح میپردازد، ولی از اين
كه مسيحيت توسط «يك عده سياستمدار رومی» برای كنترل مردم
استفاده شده و اين كه يگانگی خدا در آن تحريف شده، اظهار تاسف
میكند و میگويد «آنها برای خدا شریک قائل میشوند و به تثليث
معتقدند» و در نهايت به اسلام میرسد و آن را اين چنين توصيف
می كند: «و در آخر، در یک لحظه از تاريخ، محمد متولد میشود و اين
فرد همان چيزی را میگويد كه موسی، مسيح و همه پيامبران ديگر
میگويند:
«جز یک خدا وجود ندارد»
پیامبر از نگاه دیگران / ناپلئون بُناپارت
من پیرو هیچ چیز جز «حقیقت» نیستم و هیچ انضباطی را نسبت
به هیچ کس نمی پذیرم جز به خاطر حقیقت.
حقیقت نخستین چیزی است که باید جستجو کرد. حقیقت را بجویید
زیبایی و خوبی، خود به خود به سوی شما خواهد آمد. این معنی
واقعی همان چیزی است که مسیح در «موعظه بر فراز کوه» تعلیم داد.
در نظر من مسیح هنرمندی عالی بود زیرا حقیقت را می دید و بیان
می کرد و محمد نیز چنین بود.
به قراری که محققان می گویند، قرآن کامل ترین اثر در تمام ادبیات
عربی است. مسیح و محمد هیچ کدام نمی خواستند اثری زیبا و هنری
به وجود آوردند اما چون هر دو در پی حقیقت بودند، لطف کلام هم برای
ایشان پیدا شد.
این همان حقیقت و زیبایی است که من به دنبال آنم، به خاطر آن
زندگی می کنم و به خاطر آن می میرم.
پیامبر از نگاه دیگران / مهاتما گاندی
اول شخصی که به پیامبر ایمان آورد، زوجه اش خدیجه بود و بعد
از او پسرعمویش علی بن ابیطالب بود که اسلام آورد. پیامبر او را
همچون فرزند خود می دانست. سومین نفر زید ــ پسرخوانده ی
محمد ــ است که پیامبر او را آزاد کرده بود و آن غلام آزاد شده،
حاضر نشد که نزد پدر و مادر خود برود و گفت:
پیامبر را برتر از والدین خود می داند و پیش او می ماند.
مدت سه سال از سال 610 میلادی تا سال 613 به جز شخص
پیامبر سه نفر بودند. در آن سال ابوبکر هم مسلمان شد.
پیامبر از نگاه دیگران / کونستان ویرژیل گیورگیو
|
|