|
ششم و متوسطه اول
|
||
|
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی |
۱)به مثال های زیر توجه کنید:
امان خواستن
خواستن ، توانستن است
خواستار آزادی زندانیان شدن
آب و غذا خواستن
خواهان
خود خواسته
خواستنی
به شکل نوشتن کلمه ی خواستن در این مثال ها
دقت کنید. مصدر خواستن به معنی خواهش و تمایل
درونی و اراده کردن است.
۲) حالا به مثال های زیر دقت کنید:
گرد و غبار زیادی به هوا برخاست
مرد به سختی از بستر خود برخاست
دهقان ناگهان برخاست و گفت
نشست و برخاست
فریاد جمعیت برخاست
مشروطه طلبان برای اعاده ی حقوق خود برخاستند
موجی بلند به هوا برخاست
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
از مصدر خاستن به معنی قیام کردن ، بلند شدن،
و برخاستن در مثال های بالا استفاده شده است.
جمعیـت دانش آمـوزی ایـران %15 کل جمعیــت کشور مـا را تشکیـل
می دهد. اگر این درصد از جمعیت جامعه ای به صلح فکر کند،بی تردید
جلوی هر جنگـی گرفتـه می شود. اگر به عـزّت و افتخار فکر کند، بدون
شک کشور ما به ارج و آبرو دست می یابـد. اگر به آبسالـی و فراوانـی
و بـرکـت فکـر کنـد، مطمئنـا" کمبـود و فقـر و تنگدستـی از جامعه ی ما
رخت بر می بندد. در خدمت صلح، احترام و امنیت باشید.
ذهن شما «چراغ جادو» ی شماست.
برای رسیدن به آرزوهای خود آن را به کار بگیرید.
در میان درختان
لانه کرده کبوتر
از تراوش باران میگریزد

خورشید از غم، با تمام غرورش پشت ابر سیاهی
عاشقانه به گریه مینشیند

من با قلبی به سپیدی صبح
با امید بهاران
میروم به گلستان
همچو عطر اقاقی
لابلای درختان مینشینم

باشد روزی به امید بهاران
روی دامن صحرا لاله روید
شعر هستی بر لبانم جاری
پر توانم آری
میروم در کوه و دشت و صحرا

رهپیمای قلهها هستم من
راه خود در توفان
در کنار یاران مینوردم

دارم امید که دهد روزی سختی کوهستان
بر روان و جانم
پاکی این کوه و دشت و صحرا

باشد روزی برسد به جهان
شعر هستی بر لب
جان نهاده بر کف
راه انسانها را در نوردم

رهپیمای قلهها هستم من
راه خود در توفان
در کنار یاران مینوردم

در کوهستان یا کویر تشنه
یا که در جنگلها
رهنوردی شاد و پر امیدم

شعر هستی
بودن و کوشیدن
رفتن و پیوستن
از کژی بگسستن
جان فدا کردن در راه حق است

شعر هستی
بودن و کوشیدن
رفتن و پیوستن
از کژی بگسستن
جان فدا کردن در راه حق است


مرخصی حق نرگس محمدی است.
اگر او حق ندارد چهـره ی بچه هـایش را ببیند، بچه هـا که این حق
را دارند که پس از سه سال چهـره ی مادرشان را ببینند!
تقی رحمانی
|
|