ششم و متوسطه اول
 
 
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی  
 

ستاره ی جاوید 

 

در آسمان وطن ای ستاره یکتایی 

میان آن همه اختر،هنوز تنهایی 

تو را چه نور به گوهر سرشته زمان 

که هر چه دور شوی بیشتر هویدایی! 

تو ای ستاره ی دنباله دار آزادی 

هنوز در رهِ پیموده،روشنی زایی 

اگر چه رهبرِ دیروزهای ما بودی 

هنوز راهبر رهروان فردایی 

زِ نیشِ طعنه ی ناپختگان نیازُردی 

بزرگمردی و بر کودکان،شکیبایی! 

هر آن که دامنِ آلوده خواست پاک کند 

به آبروی تو زد دامنش،که دریایی! 

هر آن که مانده به کارش،دوباره یادت کرد 

مگر طلسم گشایی؟مگر مسیحایی؟ 

عدوی جان تو هم یزدگرد و هم حَجّاج 

برفت آن یک و این هم رَوَد،تو بر جایی 

سرشته است زمان،نام تو به نام وطن 

درفش میهن مایی،همیشه برپایی 

به نام پاک تو میهن هماره می بالد 

تو،ای ستاره ی جاوید،مشعل مایی! 

 

م. آزرم   


برچسب‌ها: دکتر محمد مصدق, مگر طلسم گشایی مگر مسیحایی, تو ای ستاره ی جاوید مشعل مایی, بزرگمردی و بر کودکان شکیبایی
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ساعت 15:13  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا