ششم و متوسطه اول
|
||
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی |
ستاره ی جاوید
در آسمان وطن ای ستاره یکتایی
میان آن همه اختر،هنوز تنهایی
تو را چه نور به گوهر سرشته زمان
که هر چه دور شوی بیشتر هویدایی!
تو ای ستاره ی دنباله دار آزادی
هنوز در رهِ پیموده،روشنی زایی
اگر چه رهبرِ دیروزهای ما بودی
هنوز راهبر رهروان فردایی
زِ نیشِ طعنه ی ناپختگان نیازُردی
بزرگمردی و بر کودکان،شکیبایی!
هر آن که دامنِ آلوده خواست پاک کند
به آبروی تو زد دامنش،که دریایی!
هر آن که مانده به کارش،دوباره یادت کرد
مگر طلسم گشایی؟مگر مسیحایی؟
عدوی جان تو هم یزدگرد و هم حَجّاج
برفت آن یک و این هم رَوَد،تو بر جایی
سرشته است زمان،نام تو به نام وطن
درفش میهن مایی،همیشه برپایی
به نام پاک تو میهن هماره می بالد
تو،ای ستاره ی جاوید،مشعل مایی!
م. آزرم
![]() |