ششم و متوسطه اول
 
 
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی  
 

 

   امام حسین، سوار بر اسب، دعا کرد:

 

   خداوندا! تو مایه ی اطمینان من در هر سختی، و امید من

 

در هر گرفتـاری هستی، در هر مشکلـی که برای من پیش

 

می آید، تو پشتوانه و موجب اعتماد من هستی. چه بسیار

 

اندوه ها و گرفتاری ها که دل انسان در آن ناتوان می شود

 

و چاره جویی اش اندک و دوست در آن وامانده و دشمن به

 

سرزنش زبان باز کرده است. به پیشگاه تو شکایت می برم.

 

از هر چه غیر توست، به سوی تو رغبت دارم. تو گره ها را

 

می گشایی و اندوه را از میان می بری. تو صاحب همه ی

 

نعمــت هــا و همــه ی خوبــی هـا و ســرانــجام همـــه ی

 

خواسته هایی.

 

   سپاه عمر بن سعد به طرف امام و یارانش حرکت کرد. صحنه را

تصور کنید! یک طرف، سی هزار سواره نظام و پیاده با ابزار و تجهیزات

جنگی، که یک حکومت استبدادی جاافتاده آن را سازمان داده بود و

طرف دیگر، یک گروه حدودا" صد نفره. اگر نبود آن شیوه ی شایسته

و دوراندیشانه ی امام حسین که همواره در هر فرصتی افراد ضعیف

و ناتمام را تشویق به رفتن می کرد، در این روز استثنایی تاریخ،

بازماندگان اردوی او این چنین پرصلابت و پرشکوه نبودند.

 


برچسب‌ها: امام حسین علیه السلام, مسیر شیعه در تاریخ, انسان به مثابه مهره, فرهنگ عاشورا
 |+| نوشته شده در  جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۹ساعت 16:29  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا