|
ششم و متوسطه اول
|
||
|
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی |
قالی ايرانی از قديمترين صنايع و هنرهای اين سرزمين است و
ديرينه ی آن به روزگار كهن می رسد. به گفته ی محققان، شيوه ی
بافت و رنگ آميزی و ديگر ويژگی های قالی ايرانی از پنج هزار سال
پيش تا امروز چندان دگرگون نشده است.

اما از آنجا كه فرش امروزه در تأثير تعاليم دين محمدی واقع شده،
طرح و نقشه ی آن تغيير يافته است. با اين همه، چنان كه در مبحث
معرفی تعاليم اسلام ياد كردم، بايد ميان دو گونه طرح (به تناسب
تأثير عقيدتی در آن) تفاوت بگذاريم:
يكی طرحی كه خاص نواحی و بافتدگان شيعه است، كه نقش هایی
مانند حيوان و درختان، گل و گياه، نقش اسلیمی، نقش پيچان و
گردابنما، و خطهای درهم و متقاطع دارد؛ و ديگر نقش های هندسی
مرسوم سنيان، با پيوند و تركيب زاويه و خط و مكعب و هشت گوشه و
نماهای هندسی ديگر. قالی بافته ی تركمان ها كه در اروپا و امريكا
خواهان بسيار دارد نمودار گونه دوم است.

مشهورترين نقش قديم ايرانی در قالی «درخت زندگی» و «فردوس»
است. برابر يك نظريه ی افسانه مانند، اين طرح يادگار روزگار ساسانيان
است و آوازه ی آن در همان ايام به غرب اروپا هم رسيده بود. گفتهاند
كه هنگامی كه سعد (وقّاص) عرب از بغداد آمد و پايتخت شاه خسرو
را گرفت، از غنايمی كه به چنگ آورد فرشی بود ابريشمين و به طول
بيش از شصت متر با طرحی از نمونه ی ساسانی، كه جويبار روانی
را نشان می داد. در اين قالی، زمين با زمينه ی زربفت، برگ ها با
ابريشم و گل های گوناگون با جواهر نشانده بر زر و سيم نموده شده
بود. نيز چند قالی كهن با يك نمونه نقش و طرح كه تا به امروز بازمانده
به تحقيق رسيده كه به سفارش يا برای شاه عباس بافته شده بوده
است.

از روزگار قديم ساختن طرايف برای پادشاه يا صدر اعظم با طرح و
نقش خاص به يك نمونه منحصر می شد، و ساختن مشابه و نظاير آن
هرگز مجاز نبود. امروزه هم در ميان قالی هایی كه آن را شاهكار و
عتيقه ی چشم گير می گويند، تقريبا" نمی توان دو قطعه ی همانند
پيدا كرد. از اين رو در اين روزگار اين نمونهها از پايه ی صنايع دستی
فراتر رفته و در زمره ی آثار نفيس هنری به شمار است. در مقايسه ی
آثار هنری می بينيم كه چون هنرمندان آن روزگار جدیت، دقت و ظرافت
در كار داشتند، قالی بافته ی آنها از آثار ممتاز هنری است.

در قالی نقش بهشت شاه عباسی، كه از ابريشم بافته شده است،
جویی پهن و پر آب (در ميان سبزه و گل) روان است و جويباری آن را
قطع می كند، و بدين سان اين نقش به چهار بخش جدا می شود. در
ميان نما، سرایی كوچك ديده می شود. در چشمهسار چهار پرنده كه
نمایی آميخته از لک لک و طاووس دارند آب تنی می كنند، و در ميان
درختان سرو و صنوبر، درختان ميوه اينجا و آنجا شكوفه كرده است.
پرندگان افسانه ای به هم نوك می سايند. گل های لاله، كه در حاشيه
كار شده، به جويبار سايه انداخته است؛ و نيز درختان در بيشه انبوه
(در ژاپنی «شين زان»، به معنی كوهسار پر درخت ترسناك؛ بيشه ی
انبوه كوهستانی كه كسی یارای رفتن به آنجا را ندارد.) و در گوشه و
كنار سبزه زار و كوی و گذرهای پهن و باريك ميان آن، نقشه ی قالی را
پر می كند.

يك قالی قديم ايرانی كه انگلستان به داشتن آن در گنجينه ی ملی
خود می بالد، در موزه ی ويكتوريا و آلبرت (Victoria Albert)،شاهكاری
است كه از يكی از اماكن مهم ايالت آذربايجان، از مقبره ی شيخ صفی
در اردبيل، آمده است. اين قالی در عصر شاه طهماسب (اول) صفوی
(حدود سال 1540 میلادی) بافته شده، و خوب پيداست كه نقش و
نگار ابری خاوری اين قالی از چين اثر پذيرفته است، و می گويند كه
نمونه ی عالی ترين فن بافت و طرح قالی ايرانی است.

از ويژگی های قالی ايران اين است كه نما و نقشه ی آن به تناسب
روستا يا قوميت بافنده اش فرق دارد. كسی كه تا اندازه ای با اين
نقش ها آشنا باشد، می تواند به يك نظر دريابد كه آن قالی محصول
كجا است. نقش و نگار گلها و پرندگان ظريف و زيبا در بافته های
كرمان، يا رنگ آميزی شاد و دل انگيز قالی تركمان و ويژگی هایی از
اين دست، نمودار جای بافت قالی است. در هر كدام از نواحی ايران،
رنگ زمينه ی قالی اصالت خود را دارد، و تقليد از جای ديگر نيست.
از كردستان در غرب تا خراسان در شرق ايران، بافته ی هر جا، ويژگی
و امتياز خود را نشان می دهد. قالی ايرانی چون سراسر دستبافت
است، در هر خط و نقشه و طرح آن و در عناصر و موادش كمی
ناهمواری يا يكدست نبودن پيداست. قالی اثری نيست كه آن را با
گونیا و خط كش بسنجند. در توضيح و توجيه اين ناهمواری و كاستی
می گويند كه اين حاصل طبيعی خطای باصره است، و نيز اجتناب
دانسته و فهميده از تقليد و شبيه سازی در رنگ و طرح آن. هم برای
دور كردن چشم بد، اندكی نقص و ناسازی در كار می گذارند!

اجزای نقشه ی قالی، حيوان ها و درخت و گل و گياه آن، هر یک
حالت نمادين و معنی خود را دارد. قالی ايران به اندازه های گوناگون
بافته می شود، و نام آن به تناسب كاربردش فرق می كند. قالی
معمولی را «فرش» می گويند. فرش ديگر «نمد» است كه زيراندازی
است به پهنای يك نازبالش كوچک، كه آن را هنگام نماز خواندن بر
زمين می گسترند و در سجده، پيشانی را به آن می رسانند.

«ساروق» و گليم در اندازه، كمی از نمد بزرگ تر است، و آن را به
انگليسی rag می گويند. روش بافتن قالی ها يكسان است. نخ را
می ريسند (پود)، و به دار می كشند؛ و چون نقش قالی قرينه است
بافتن آن را از ميان شروع می كنند و به طرف كنار قالی يا دار می روند.
رنگ قالی، گياهی و طبيعی است و (پشم را) با رنگ نباتی با دست
رنگ می كنند، پس آفتاب هم كه بخورد رنگ نمی بازد و باد و باران
هم رنگ آن را نمی برد، و با گذشت ساليان پيوسته بر جلای آن افزوده
و گرانبهاتر می شود. چنين است كه ارزش قالی خوب با كهنگی اش
نسبت مستقيم دارد. پس از پيدا شدن رنگ های صنعتی، به كار
رفتن آن (در رنگ آميزی پشم) يك چند شهرت و ارزش قالی ايران را
تنزل داد. اما پس از برنشستن پادشاه كنونی در بازرسی كيفيت قالی
سختگيری شد، و اگر رنگ صنعتی در آن به كار رفته باشد از صدورش
جلوگيری می كند. سازندهها هم می كوشند تا در قالی به روش قديم
از رنگ گياهی استفاده كنند.

قالی را بيشتر در كارگاه های كوچک خانگی می بافند. برای بافتن هر
قالی، چهار يا پنج كودک و نوجوان را پای دار قالی به كار وا می دارند.
یک سربافنده كنار آنها می نشيند و راهنمایی شان می كند. دقت
می شود كه هر بند انگشت از كار دستكم چهل و چهار يا چهل و پنج
گره داشته باشد. اين است كه به سر رساندن كار بافتن يك قالی ده
ذرعی بيش از یک سال می كشد. پس می توان دريافت كه چرا
قالی اين اندازه گران است. (ذرع؛ واحد طول قدیمی، تقریبا" برابر یک
متر امروزی)

اين روزها بازآفرينی مشابه شاهكارهای قديم قالی كم تر به توفيق
می انجامد. از سویی هم بهره كشی از نيروی كار خردسالان با
دستمزد بسيار نازل ده تا پنجاه "سن" در روز، قابل تأمل است. اما
از آنجا كه سطح زندگی عامه پايين است، هنوز مردم به اين گونه
مسائل اجتماعی توجه ندارند، خاصه كه در ايلات، قاليبافی كار جنبی
آنها است و برای روستانشينان وسيله ی كسب درآمد اضافی ناچيز و
كمك به معاش فقيرانه ی آنها. (سن؛ واحد قديم پول ژاپن، که هر صد
تای آن یک ین بود.)
امروزه در شهرهای بزرگ مانند اصفهان و كرمان بيش از پيش در
كارگاه های وسيع و به روش جديد قالی می بافند، و ديگر قالی ها
همچنان كه در قديم، محصول فرعی مردم روستانشين است.
به تازگی آلمانی ها و ديگران دستگاه های ماشينی برای بافتن
فرش شبيه قالی ايرانی ساخته اند. اما تفاوت اين فرش های ماشينی
با قالی دستباف ايرانی مانند اختلاف آهنگ نواخته شده با پيانو و پيانولا
است، و به راستی به هيچ روی با هم قابل مقايسه نيست.
(Pianola مانند پيانوی الكترونيكی امروز، نوعی پيانوی خودكار بود كه
در سالهای دهه 1920 رواج داشت، اما با رونق گرفتن گرامافون و
صفحه ی موسيقی، بازار آن از گرمی افتاد.)
|
|