ششم و متوسطه اول
 
 
آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی  
 
 

   صبح زود از خواب بیدار شدیم. گفتم: «تصمیم گرفته ام تا اسمم را در

کشتی صید وال بنویسم.»

   کووی کوک هم گفت: «پس کووی کوک هم با دوست رفت و در همان

کشتی اسم نوشت.»

   به دو دلیل خوشحال بودم. یکی این که کووی کوک دوستم شده بود و

دیگر این که او نیزه اندازی با تجربه بود و می توانست در این اولین سفرم

برای شکار وال، معلم خوبی برایم باشد.

   بعد از خوردن صبحانه و تسویه حساب، وسایلمان را برداشتیم و به

سمت اسکله به راه افتادیم. باید با قایق به نانتاکت می رفتیم. 

 

 

   همین که سوار قایق شدیم، بعضی از مسافران که از دیدن کووی

کوک متعجب شده بودند، شروع به پچ پچ کردند. یکی از آنها که به

خنده افتاده بود، او را مسخره کرد، که سبب شد کووی کوک از کوره

در برود و عصبانی شود. کووی کوک به سمت آن مرد رفت و او را از

زمین بلند کرد و به هوا انداخت. در حالی که معلق زنان به سمت زمین

می آمد به آهستگی ضربه ای به کپلش زد که باعث شد بر روی دو پا

به زمین بیاید.

   آن مرد خود را لرزان و ترسان به ناخدا رساند و شکایت کرد. ناخدا هم

رو به کووی کوک گفت: تو تقریبا" او را کشتی!

   کووی کوک که غیظ کرده بود با نگاه تحقیرآمیزی گفت: «او را کشت؟!

او هست ماهی کوچک؛ کووی کوک نکشت ماهی کوچک! کووی کوک

کشت وال بزرگ!»

 

 

  در همین موقع دیرک پایینی بادبانی که می خواستند آن را بالا ببرند،

شروع به چرخیدن کرد و از طرفی به طرف دیگر تاب می خورد و سر

راهش همه چیز را روی عرشه جارو می کرد. در یکی از این رفت و

روبها، دیرک سرگردان مردک بی ادب را به درون دریا پرتاب کرد. همگی

روی عرشه خشکمان  زده بود و نمی دانستیم چه کار باید کرد. 

   کووی کوک زانو زد و از مسیر زیر دیرک به سمت طنابی رفت و یک

سر آن را به عرشه ی کشتی بست و در حالی که دیرک داشت از

بالای سرش رد می شد، آن را گرفت و سر دیگر طناب را به آن بست.

حالا دیگر دیرک مهار شده بود. 

 

 

   کووی کوک سپس پیراهنش را درآورد و به درون آب سرد و کف آلود

شیرجه زد و چند بار داخل آب غوطه خورد. لحظاتی بعد دیدیم که به

سطح آب آمده، با یک دست شنا می کند و با یک دستش غریق را به

دنبال خود می کشاند.

   ناخدا از کووی کوک تشکر کرد و من تصمیم گرفتم که هیچ گاه از

کنار بهترین دوستم دور نشوم. 

 


برچسب‌ها: هرمان ملویل, داستان, نهنگ سفید
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ساعت 0:51  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا